دل دیدن غم و غصههای مادرش را نداشت
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید اسدالله مومنی» فرزند غلامحسین، بیست و نهم شهریور ۱۳۴۱ در محله معصومزاده دامغان در یک خانواده مومن و مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت. دوره ابتدایی را در مدرسه پهلوی و راهنمایی را در مدرسه اروندرود تمام کرد و در هنرستان شهید چمران در رشته ساختمان دیپلم گرفت. به ورزش علاقه زیادی داشت. او و دوستانش یک تیم فوتبال تشکیل دادند به نام «طلوع». اسدالله در تابستان سر کار میرفت و از دست مزدی که میگرفت، به افراد مستمند کمک میکرد. کارهای بنایی خانهاش را هم انجام میداد.
بوی غربت اسلام در غرب
با آغاز انقلاب اسلامی در راهپیماییها شرکت و شبها هم اعلامیه امام (ره) را پخش میکرد. در سال ۱۳۶۱ به عضویت گروه بسیج شهید مصحفی درآمد و فنون نظامی را آموخت. تصمیم گرفت برود جبهه. مرحله اول چند ماه را در غرب کشور و در مهاباد، محل سایت رادیو و تلویزیون و پادگان حمزه بود. مرحله دوم هم دوباره به مهاباد برگشت. در وصیتنامهاش نوشت: «بوی غربت اسلام در منطقه غرب میآید.»
دل دیدن غم و غصههای مادرش را نداشت
خواهر اسدالله نقل میکند: «ساکش آماده بود و قرار شد دو ساعت دیگر برود. گفت: «آبجی! همینجا از همه خداحافظی میکنم و لطفاً نذار بابا و مامان پیِ من بیان سپاه برای بدرقه.» گفتم: «اگه بیان چی میشه؟» گفت: «میترسم مامان گریه کنه و من سست بشم و نتونم برم. دل دیدن غم و غصهاش رو ندارم.»
تصمیم داشت در مرخصی که در عید سال ۱۳۶۲ به دامغان میآید، برایش بروند خواستگاری؛ اما در پنجم عید همان سال منافقین کومله و دمکرات او را شهید کردند. او اولین شهید خانواده است. بعد از او علی و محمدرضا دو برادر دیگرش هم به شهادت رسیدند. پیکر مطهرش در گلزار شهدای فردوس رضای دامغان آرام گرفت.
انتهای متن/