بلال مسجد و سقای رزمندگان نام گرفت
به گزارش نوید شاهد سمنان، این خلاصه زندگی یک متولد ۱۳۴۷ است که بیست و یکم فروردین، در شهرستان سمنان چشمهایش را باز کرد تا یکی از هدایای خداوند به محمد همتی و زهرا خانم باشد. اسمش زینالعابدین است. پدرش چوپان بود و مادرش با کار در نانواییها کمک میکرد برای گرفتن روزی از خدا. گرچه روزهای آزمایش بود و باید با سختی نان درمیآوردند، اما همیشه به بچهها یاد دادند که باید شکرگزار خدای روزی دهنده بود.
غرقِ در نعمتِ همیشه با یاد خدا بودن
شهید زینالعابدین همتی غرقِ در نعمتِ همیشه با یاد خدا بودن بزرگ شد. دوازده ساله بود که فهمید کسی دارد به مردم رنج کشیده کشورش زور میگوید. شال و کلاه کرد و با هم سن و سالهایش به خیابانها آمد و علیه رژیم پهلوی مبارزه را شروع کرد. انقلاب پیروز شد. شاید یک سال از این اتفاق خوب نگذشته بود که جنگ به ما تحمیل شد. سال ۱۳۶۰ زینالعابدین تصمیم گرفت، همراه بقیه مردم به جبهههای جنگ برود. این برای او که چهارده سال داشت، مثل یک وظیفه بود و باید هر طور که میتوانست آن را به درستی انجام میداد.
بلال مسجد و سقای رزمندگان نام گرفت
او که راه امام را راهی میدانست که پیامبران رفتند، پیرو فرمان امام، سیزدهم اسفندماه آن سال با سپاهیان استان در لباس بسیجی به کردستان، منطقه مریوان رفت. در مدت شش ماه حضورش در جبهه، همه کار میکرد؛ از تکتیرانداز تا آب رساندن به رزمندهها و پخش غذا. بار دوم با عزمی جزمتر در دهم اسفندماه ۱۳۶۱ راهی جبهه شد و این بار با لشکر هفده علیبنابیطالب به منطقه جنوب پاسگاه زید اعزام شد. سی و یکم فروردین ۱۳۶۲ ترکش خمپاره صد و بیست به شکمش خورد و پاسگاه زید را با خون خودش رنگین کرد. مؤذن مسجد محل، به قول روحانی آنجا، بلال مسجد و نوحهخوان لحظه قبل از نماز، سقای بچههای رزمنده، در امامزاده اشرف (ع) سمنان دفن شد و شد شهید زینالعابدین همتی.
انتهای متن/