شهید «حمیدرضا جمعه» در وصیت‌نامه‌اش خطاب به مادرش می‌نویسد: «مادرم! تو ستاره آسمان تاریک منی. تو در کدام مکتب درس آمـوختی که این‌گونه درس شهادت‌طلبی را به فرزندت آموختی. تو از مادران دل‌شکسته صحرای کربلا و صدر اسلامی، تو از تبار زینبی.»

تو از تبار زینبی؛ وصف زیبای مادر، در کلام شهید «حمیدرضا جمعه»

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید حمیدرضا جمعه نوزدهم دی ۱۳۴۴ در روستای جعفرآباد از توابع شهرستان جاجرم به دنیا آمد. پدرش یدالله و مادرش مرضیه نام داشت. دانش‌آموز چهارم متوسطه بود. از سوی بسیج به جبهه رفت. بیست و چهارم آذر ۱۳۶۴ در منطقه خندق عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و پا، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

فرازهایی از وصیت‌نامه شهید:

سلام بر شما چشمه پرفیض

سلام بر تو‌ ای مادرم! سلام بر تو‌ای پدرم! سلام بر شما چشمه پرفیض! سلام بـر شـما که از خورشید برای من تابنده‌ترید. امیدوارم سلامم را پذیرا باشید. در هر کجای ایـن دیار خونین که هستید؛ در اهواز، تهران، شاهرود یا جعفرآباد، شما بزرگید و باشکوه. چگونه بزرگی و صلابت شما را بر لوح سفید دفترم بنگارم؟ چگونه شهامت شما را شرح دهم. می‌دانم که نمی‌توانم. قلم در دستم می‌لرزد. افکارم بـه جایی  بند نمی‌شود. زبانم نیز نمی‌تواند وصفت را شرح دهد. کیست که بتواند کمالات شما را بیان کند؟ کدام مقاله‌نویس چیره‌دست است که شما را درک کند و سپس در مدح شما شعر یا مقاله‌ای بنویسید؟

تو شوری و صفایی

مادر جان! می‌دانم خیلی مرا دوست داری، من هم تو را دوست دارم، ولی مادر! من امام زمان را بیشتر دوست دارم و می‌روم در قربانگاه عشق تا بوسه به رخسار محبوب زنم. آری، مادر! من می‌روم تا به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان لبیک گویم. مادر جان! نمی‌دانم تو را چه بگویم؟ تو شوری و صفایی، تو در کدام مکتب درس آمـوختی که این‌گونه درس شهادت‌طلبی را به فرزندت آموختی. تو از مادران دل‌شکسته صحرای کربلا و صدر اسلامی، تو از تبار زینبی.

تو ستاره آسمان تاریک منی

مادرم! چه بگویمت؟ تو ستاره آسمان تاریک منی. مادرم! تو باوفایی. چه بگویم که خدای را خوش آید؟ مادر جان! می‌دانم داغ فرزند بسیار گران است. با خود فکر می‌کنم در روز محشر، حضرت زهرا (س) بر تو لبخند می‌زنـد. مادرم! مبادا بی‌قراری کنی. مبادا مروارید چشمانت صورتت را خراش دهد؛ زیرا که منافقین خوشحال می‌شوند. اگر بر سر قبر من اشک ریختی، به یاد علی‌اکبر و قاسم نیز باش که روز عاشورا شهید شدند و بدن امام حسین (ع) در زیر سم اسبان لگدمال و پاره‌پاره شد. پس تو را به صبر و شکیبایی زینب‌وار توصیه می‌کنم، آنچنان که زینب (س) استقامت داشت و مقاوم و بردبار بود، تو نیز ان‌شاءالله که هستی.

مادرم! می‌دانم که شهید می‌شوم و باید قاطعانه بگویم تو مادر شهیدی هستی که فی‌سبیل‌الله کشته شد و خونش زمین را رنگین کرد. در پایان، از کلیه برادران و خواهران تقاضای عفو دارم. اگر خطایی از من سر زده، امیدوارم مرا ببخشید.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده