نماز اول وقت و دستگیری از والدین تمام دلخوشیاش بود
به گزارش نوید شاهد سمنان، روستای کویری قاسمآباد چند سالی بود که با همت، تلاش و دارایی اندک مردم باصفایش و قناعت استاد سید جواد بنا با خانههای گلی و فرسوده از بادهای کویری، خداحافظی کرده بود. نظم و پاکیزگی آقا سید جواد بر همگان روستا اثبات شده بود. چرخ روزگار میچرخید و زندگی آقا سید جواد هم. شهریور ۱۳۴۶ بیست روزی در روستای حسنآباد جا خوش کرده بود که سید حسین پا به دنیای آقا سید جواد و شهربانو خانم گذاشت.
الفتی با خداوند
شهربانو که زن پاک و با ایمانی بود، زمزمه کلام حق را در گوش سید حسین نجوا میکرد تا با عشق به معبود و چهارده معصوم (ع) گوشت و خونش الفتى گیرد و رشد کند. شهید سید حسین تقوی از کودکی با پدر به کار بنایی مشغول شد. مهربانی و امانتداری را در دامن مادر آموخت و جوانمردی، بخشندگی و گشادهرویی میراثی بود از پدر. تحصیلات دوره ابتدایی را در روستای حسنآباد و دوره راهنمایی را در شهرستان دامغان گذراند. دبیرستان را تا سال دوم در هنرستان گذراند. در تعطیلات همپای پدر به کار بنایی مشغول میشد.
نماز اول وقت و دستگیری از والدین تمام دلخوشیاش بود
نوجوانی بود که تمام تلاش خود را برای کسب رضایت پدر و مادر و احترام به آنها به کار گرفته بود. نماز اول وقت و دستگیری از پدر و مادر تمام دلخوشیاش بود که رضایت خداوند را در آن میدید. مهربانی و قناعت، تنها چیزهایی بود که در دنیا نصیبش شده بود. زمانی که کودک بود، مردم و امام اوراق سیاه و تاریک نظام پهلوی را برای همیشه از کتاب تاریخ میهن اسلامیمان به آتش کشیده و سوزانده بودند.
آرزوی شهادت داشت
چند سالی از شروع جنگ میگذشت. با آمدن هر شهید، در رگهای هر شهر و روستا خونی تازه جریان میگرفت و دل مردم شهر خون میشد و بهشت شهدای هر شهر و روستا پررونقتر. در این میان تنها آه حسرت نصیب سید حسین و جوانان غیرتمند میشد. آرزوی شهادت داشت، زیرا میدانست بهترین راه برای رسیدن به خدایش بود.
سنگینی دنیا روی شانههایش
اولین اعزامش، قبل از ورود به دبیرستان بود. دورههای آموزش نظامی را در ورامین گذراند. از آنجا به پادگان امام حسن مجتبی (ع) رفت و در نهایت به سردشت اعزام شد. سه ماه در سردشت و کوههای سرد و سختش مشق عشق میکرد. اندوه و درد فراق، تنها ره آوردش بود در این شش ماه. سنگینی دنیا و نبودن دوستانش را روی شانههایش احساس میکرد. سنگینی این بارِ گران و شرمساری حضور در کنار خانوادههایی که با یاد شهیدانشان زندگی میکردند را با اعزام مجدد در تاریخ بیست و دوم تیر ۱۳۶۴ جبران کرد و بیست و پنج روز، مهمان جزیره مجنون شد. جزیره مجنون و عملیات قدس پنج، نشانی جدید سید حسین بود.
فرشتگان به خوشآمدگوییاش آمدند
پس از دویست و ده روز انتظار، او که از میان تمام خوبیهای دنیا درد فراق را بیشتر دوست داشت، در میان آتش گرم و گلولههای مذاب و زمینهای سیاه شده با تن پوشی از دود و خاکستر، شاهد فرشتگانی شد که هرکدام از سوی طبیب همه دردها، به خوش آمدگویی آمده بودند. یازده صبح شانزدهم مرداد ۱۳۶۴ هورالهویزه، مشهد شادترین لحظههای سید حسین و فردوس رضای دامغان میزبان پیکر پاکش شد.
انتهای متن/