شهدایمان را در زندگی روزانه یاد کنیم
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ فاطمه محمدخانی همسر جانباز گرانقدر ۲۵ درصد متوفی محمد لطفی، نخبه قرآنی و حافظ کل قرآن کریم گفت: نخستین جرقه برای حفظ آیات قرآن را استاد زمان نامیان در ذهنم روشن کرد که در دارالقرآن منطقه کار میکرد. من در سال ۸۲ در محل کار همسرم با حفظ کردن حکمتهای نهجالبلاغه در مسابقات شرکت کردم و در آنجا دوستانی را دیدم که قرآن را از حفظ میخواندند.
بعد از مسابقات آقای زمان نامیان از همسرم خواستند که توصیه کنند قرآن را حفظ کنم. سال ۸۴ من جسته گریخته کلاس حفظ قرآن میرفتم. کلاسهایی که منسجم و اصولی نبود و در مسجد مصلی شهرمان برگزار میشد. بعد از اینکه با جامعهالقرآن آشنا شدم با خانم حاجمحمدی حفظ را بصورت اصولی و منسجم شروع کردم.
سختی و مشقت ابتدای راه
این نخبه قرآنی در ادامه گفت: اوایل خیلی در منزل کار حفظ را دنبال میکردم و با سختی بسیار زیاد و مشقت فراوان، آیات را به خاطر میسپردم. وقتی در کلاس میخواستم ارائه بدهم نیز خیلی تپق میزدم و غلط اِعرابی داشتم تا اینکه به مرور زمان با گوش دادن به نوار غلطهای اِعرابیام برطرف شد و حفظ آیات قرآن برایم راحتتر شد، ولی سالها کارکردم تا به این مرحله رسیدم. در سال ۸۸ نخستین بار تدریس روخوانی را در موسسه جامعهالقرآن با بچههای ابتدایی شروع کردم و همزمان در مسجد محل هم همان کتاب را تدریس میکردم، ضمن اینکه خودم هم مشعول حفظ قرآن بودم. آهسته آهسته در دورههای تربیت مربی تجوید، حفظ و داوری قرآن شرکت کردم و پس از کسب تجربه مشغول تدریس تجوید سطح یک و برگزاری کلاس حفظ شدم. تاکنون هم تدریس حفظ و تجوید را انجام میدهم و همیشه پای صحبت اساتید، سعی در به روز بودن خودم دارم و هر چه از اساتیدم یاد میگیرم به دوستان و فراگیران قرآنی انتقال میدهم. به عنوان داور قرآنی در مسابقات متعددی حضور داشتم و هم اکنون هم حضور دارم.
رتبه برتر کشور
محمدخانی درخصوص شرکت در مسابقات و کسب رتبههای خود خاطرنشان کرد: از همان سال اول بعد از حفظ قرآن به توصیه استادم در مسابقات شرکت کردم. بیش از ۶۰ لوح تقدیر دارم. یعنی هرجا مسابقه قرآن بود شرکت میکردم که این کار باعث رشد و شکوفایی من شد. زیرا اولا به نیت اعتلای قرآن و تشویق مسئولین برگزار کننده مسابقات و دوما آشنا شدن با دوستان مختلف و استفاده از تجربیات آنها و همچنین آشنایی با نقاط ضعف و قوت خود در مسابقات شرکت میکردم. اوایل که در مسابقات شرکت میکردم اصلا رتبه نمیآوردم، ولی بر اثر شرکت در مسابقات متعدد، رشد کردم و صوت، لحن و تجویدم قوی شد و رتبهدار شدم. مهمترین رتبههایی که میتوان از آنها نام برد عبارتند از؛ رتبه نخست شهرستانی، استانی و کشوری حفظ ۲۰ جزء سال ۹۴ دانشجویان پیام نور، رتبه نخست حفظ کل در سال ۹۵ و سال ۹۷ در مسابقات بنیاد شهید مرحله شهرستانی و استانی، رتبه نخست در رشته حفظ کل در مسابقات جامعهالقرآن درسال ۹۷ مرحله شهرستانی و استانی، رتبه نخست حفظ ۲۰ جزء در مسابقات دارالقرآن بسیج در مرحله شهرستانی، استانی و کشوری، رتبه نخست حفظ ۱۰ جزء، ۲۰ جزء و حفظ کل در مسابقات صنعت نفت در مرحلههای شهرستانی، منطقهای و کشوری، رتبه نخست مسابقات جهاد کشاورزی در سال ۹۴ در رشته ۱۵ جزء، رتبه نخست حفظ کل، در سال ۹۰ در مسابقات جامعهالقرآن شاهرود، رتبه نخست حفظ کل قرآن مجید درمسابقات اوقاف سال ۹۲ در مرحله شهرستانی و رتبه سوم حفظ کل قرآن در سال ۹۲ در مسابقات اوقاف در مرحله استانی.
عشق و علاقه درونی، من را در این راه استوار نگه داشت
این نخبه قرآنی مشوق اصلیاش را عشق و علاقه درونی خود دانست و تصریح کرد: با توجه به اینکه خانوادهام در این راه کمکی به من نکردهاند اما علاقه و انس زیادی که با قرآن داشتم باعث ماندگاری من در این راه شد و مشوق اصلی من نیز همین امر بوده است.
فراموشی پس از فراق
حافظ کل قرآن کریم درخصوص مشکلات پیش رویش اظهار کرد: حفظ قرآن مثل هر کاری سختیهایی دارد. اوایل حفظ، من در منزل بیش از ۲۰ بار آیات را کار میکردم و روان میخواندم، اما در کلاس نمیتونستم خوب ارائه دهم و اشتباهات زیادی داشتم. به مرور زمان این امر بر من آسان شد و درهای رحمت خداوند را حس میکردم که به رویم باز شده است و آیات جلوی چشمهایم میآمدند و انگار از روی قرآن میدیدم و از حفظ میخواندم. من در سال ۸۶ زمانی که همسرم را از دست دادم شوک به من دست داد و انگار آیات را فراموش کردم، بطوریکه اصلا نمیتوانستم بخوانم. دقیقا آن موقع ابتدای جزء ۱۴ بودم و سوره حجر. پس از چند ماه از فوت همسرم به موسسه رفتم و دوباره حفظم را از ابتدای جزء یک شروع کردم با این تفاوت که تا آن موقع به فارسی حفظ میکردم و بعد از این زمان سعی کردم قرآن را به لهجه عربی بخوانم و همزمان کلاس تجوید میرفتم. استاد تجویدم آقای دلالی بود و تجویدم را نزد ایشان گذراندم. برای یادگیری تجوید نیز خیلی زحمت کشیدم و صوت و لحنم را هم نزد استاد گلپایگانی و زهرا و سمیه جعفری از حافظان بصیر شاهرود گذراندم و واقعا باید برای یادگیری صوت و لحن وقت گذاشت. یادگیری هر کدام از این مباحث وقت زیادی نیاز دارد و تنها کسانی در این راه موفق میشوند که عاشق علوم قرآن باشند و با جان و دل پای درس اساتید بنشینند.
مردان خدا همیشه الگوهایی ماندگارند
محمدخانی با زنده نگه داشتن یاد و خاطر همسرش گفت: مردان خدا همیشه الگوهایی ماندگارند. همسرم فرزند اول خانواده بود و همیشه نسبت به خواهران و برادرانش مهربان و دلسوز بود، نسبت به خواهران و برادران من هم مانند برادران و خواهران خودش عمل میکرد و حتی بیشتر محبت میکرد. از هیچ کاری برای دیگران دریغ نمیکرد. تحصیلاتش متوسطه بود، اما بیشتر از آن علم و دانش داشت و همیشه دستشان به کار خیر بود. روزش را با صدقه آغاز میکرد و زمان اذان در هر محلهای بود در مسجد همان محل نماز را به جماعت میخواند. نسبت به من بسیار بسیار مهربان بود. هیچوقت برای من چیزی کم نگذاشت حتی در مساجد و تکایا به نیابت از من بخاری یا پنکه و غیره میخرید و وقف میکرد. ایشان به گفته دوستان، همکاران و آشنایان فردی بیمثل و بیبدیل بود که مانند ایشان هرگز تکرار نخواهد شد. خصوصیات اخلاقی بسیار خوبی داشت، بسیار صبور بود و روزانه قرآن میخواند؛ هر شب سوره واقعه را میخواند. بعد از نمازها همیشه تعقیبات را از حفظ میخواند. انشاءالله خداوند او را در بهشت میهمان حضرت رسول (ص) کند، روحش شاد و یادش گرامی باد. همسرم از ناحیه سر مجروح شده و ریههایش هم شیمیایی شده بود که به همین خاطر در بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۸۶ پس از یک ماه رنج و درد و تنگی نفس روحش در جوار رحمت الهی قرار گرفت و به همرزمان شهیدش پیوست.
مطیع امر ولی
این همسر جانباز از نحوه آشنایی خود و همسرش گفت: من و همسرم با اینکه اهل یک روستا بودیم و کمی فامیل هم بودیم اما هیچوقت همدیگر را ندیده بودیم. زمانی که به خواستگاری من آمد شب هفتم فرودین بود و ما همدیگر را دیدیم. به من گفت من به علت رفت و آمد به جبهه تابحال ازدواج نکردهام. اگر شما مانع من بشوی که به جبهه بروم من حرفی دیگر ندارم. من موافقت کردم که اصلا مانع ایشان نشوم. یک هفته بعد، سیزدهم فروردین ۱۳۶۷ با هم ازدواج کردیم که مصادف بود با روز نیمه شعبان. نوزده روز بعد از ازدواج، سپاه اعزام داشت من از چند روز قبل ساکش را خودم آماده کردم که برود. درحالیکه روز اعزام مادر و مادربزرگ و خاله ایشان به حیاط منزل ما آمدند و به ایشان گفتند: «محمد! ما شما را زن دادیم تا پایبند شوید و به جبهه نروید، چرا میخواهید بروید؟» گفت: «همه شما میگویید نرو، اما امام میگوید برو، دلم میگوید بروم.» بعد از داخل حیاط سوار موتور شد و رفت سپاه بعد هم عازم جبهه شد. ایشان مطیع امر ولایت بود؛ اینکه انسان اطاعت از ولی فقیه زمان خودش بکند و نوعروسش را بگذارد و برود. در نامهای که برایم نوشته بود از من بسیار دلجویی کرد و نوشت: «شما صبور باش و دیگران را هم به صبر دعوت کن. اجر شما کمتر از مجاهدت من نیست به شرطی که در نبود من صبر کنی.»
آخرین نماز
محمدخانی در ادامه گفت: آخرین نمازی که خواند حدود ۲۰ دقیقه طول کشید. ایشان دچار تنگی نفس شدید بود، بطوریکه برای نماز خواندن بسیار تلاش میکرد تا با آن حالش کلمات را بطور صحیح و کامل ادا کند، پس اتمام نماز تمام لباسش از عرق خیس میشد. آخرین جملهای که ایشان گفتند آیاتی از سوره مبارکه طه بود؛ «رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی» بعد از این آیات چشمانش را بست و خندید و روحش به ملکوت اعلی پیوست.
به نیابت از شهدا
این نخبه قرآنی درخصوص ارادت به شهدا خاطرنشان کرد: من روزی نیست که از شهدا یاد نکنم. نه تنها همسرم بلکه به برخی از شهدا ارادت ویژهای دارم و آنها را شریک در زندگیام میدانم و از آنها در انجام کارهایم مدد میخواهم؛ شهیدان «رمضانعلی نوری»، «برونسی»، «ابراهیم همت» و «ابراهیم هادی» در زندگی من همیشه هستند و به نیابت از آنها صلوات، دعا و قرآن میخوانم و در زیارت اماکن مقدس کربلا، مکه، مشهد، قم و دیگر مکانهای مقدس آنها را شریک میکنم و به نیابت از آنها زیارت میکنم. امیدوارم همیشه حامی و راهنمای ما در زندگی باشند. من تنها به یاد آنها قناعت نمیکنم گاهی هر شب دو سه صفحه از زندگی شهدای جنگ را مطالعه میکنم. به کارها، سرگذشت و خاطرات آنها فکر میکنم و سعی دارم به شیوه آنها در زندگی عمل کنم. سعی میکنم خود را به شیوه زندگیشان نزدیک کنم تا اگر در قیامت بپرسند بعد از ما، شما چه کردید، من لااقل جوابی برای آنها داشته باشم. گاهی سرگذشت شهدا را برای پسرم بازگو میکنم تا یاد شهیدان درخانه ما فراموش نشود.
کار فرهنگی و قرآنی را باید از خانه خود آغاز کنیم
محمدخانی درخصوص ترویج فرهنگ و مفاهیم قرآنی اظهار کرد: باید کارهای فرهنگی و قرآنی را از خانه خود آغاز کنیم، به همسایه و مسجد محل و در جامعه نیز سرایت دهیم. الان که فضای مجازی در دسترس است باید در گروههای دوستان و خانوادگی خودمان هر روز بخشی از آیات قرآن را با زندگی روزمرهمان ارتباط بدهیم، آن عبارت را در طول روز تکرار کنیم و در گروهها منتشر کنیم، درخصوصش توضیح دهیم و بگوییم چطور میشود به آن عمل کرد. فایده عمل به این عبارت قرآنی چیست. در حقیقت آیات قرآن را در زندگی روزانه خود وارد کنیم؛ با قرآن زندگی کنیم، با دعا زندگی کنیم. به فرزندانمان یاد بدهیم که لااقل این قرآن را یکبار از ابتدا تا انتها بخوانند؛ روزانه یک صفحه قرآن بخوانند و در آن تفکر کنند و معانی آیات را نیز گوش بدهند، تفسیر قرآن را نیز حداقل یکبار مطالعه کنند. درخصوص مفاتیح نیز به همین صورت باید عمل کنیم. برگزاری محافل انس با قرآن در مساجد و فضاهای باز مثل پارکها، و به کارگیری اساتید و معلمان خوب و با اخلاق در دروس قرآنی در دانشگاهها و مدارس یکی از راههای ایجاد علاقه برای قرائت قرآن در بین مردم است. از امامان و شهدایمان در زندگی روزانه یاد کنیم و به فرزندانمان بگوییم که اگر آنها نبودند، الان ما آسایش و آرامش نداشتیم. ما مدیون خون شهدا هستیم پس برای شادی آنها قرآن بخوانیم و تفکر و تدبر کنیم.
خدمتگزاری لایق و شایسته برای ساحت مقدس قرآن
این نخبه قرآنی در پایان گفت: از همه کسانی که در راه قرآن و بزرگداشت مفاهیم قرآنی تلاش میکنند کمال تشکر را دارم و از خداوند متعال میخواهم که به همه مسئولین زحمتکش کمک کند تا بتوانند مشکلات فرهنگی و اقتصادی کشور را حل کنند و روز به روز بر توفیقاتشان بیفزاید و ما را از ادامه دهندگان واقعی راه شهدا قرار دهد و نسل و ذریه ما را از انسانهای صالح و شایسته قرار دهد. خدایا به ما کمک کن تا در راه اعتلای قران گام برداریم و خدمتگزار لایق و شایستهای برای ساحت مقدس قرآن باشیم، آمین یا رب العالمین.
انتهای متن/