این یادت باشه تو جنگ من از همه زرنگترم
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید محمدمهدی نجد بیست و ششم خرداد ۱۳۴۳ در روستای مهماندوست از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش مسلم (فوت ۱۳۵۹) و مادرش فاطمه (فوت ۱۳۶۰) نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم فروردین ۱۳۶۳ در پیرانشهر دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
هدیه ممنوع
محمدمهدی وقتی که میخواست به خدمت سربازی برود به ما گفته بود: «اگر من شهید شدم شما هیچ پولی از هیچ جایی نگیرید.»
بعد از شهادت او مبلغ دویست هزار تومان بابت هزینه مراسم برای ما آوردند؛ ولی ما آن پول را هم قبول نکردیم و تاکنون یک ریال هم از هیچ جایی نگرفتهایم.
(به نقل از برادر شهید)
تو جنگ من از همه زرنگترم
موقعی که میخواست بره جبهه، آمد برای خداحافظی. به او گفتم: «نرو داداش! اگه تو بری من میمیرم.» گفت: «نه آبجی! داداشهای دیگه هستند.» گفتم: «داداش! دوباره میریم برات برگه معافی درست میکنیم.»
گفت: «نه آبجی! همه دارن میرن جنگ! مگه نمیبینی؟ این مملکت مال ما هم است!» گفتم: «داداش! بلایی سرت میآد.»
گفت: «نه آبجی! این یادت باشه تو جنگ من از همه زرنگترم.» خداحافظی کرد و رفت.
(به نقل از خواهر شهید)
من هم نسبت به سهم خودم به این مملکت باید خدمت کنم
موقعی که محمدمهدی میخواست به خدمت سربازی برود من به او گفتم: «داداش! ما پدر و مادر که نداریم؛ دلخوشیمان همین چند تا برادر و خواهر است. من میروم و برای تو معافیت پزشکی میگیرم.»
موقعی که همه کارهای معافی او را درست کردم آخرین مرتبه که نزد پزشک رفتیم به او گفتم: «هرچی از تو پرسیدند تو سربالا جواب بده!» گفت: «باشه داداش!» او رفت داخل اتاق دکتر و من پشت در گوش میدادم. دکتر به او گفت: «اینجا نوشته تو مشکل روانی داری.»
گفت: «نه آقای دکتر! هرکی نوشته خودش مشکل روانی داره! اینها این چیزها را برای من درست کردند که من سربازی نروم؛ ولی من خودم میخواهم بروم. من هم نسبت به سهم خودم به این مملکت باید خدمت کنم.»
وقتی از اتاق بیرون آمد به او گفتم: «داداش! به دکتر چی گفتی؟» گفت: «همان چیزی که تو میخواستی بگم.» به او گفتم: «ای کلک! من پشت در بودم شنیدم.»
گفت: «شنیدی که شنیدی! من راستش را گفتم.»
(به نقل از برادر شهید)
انتهای متن/