از همان کودکی انسی با ذکر خداوند و امید استجابتش داشت
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ آسمان روستای نمکه در لحظههای نمور و نوازشگر هشتم پاییز ۱۳۴۴ شاهد گریههای نوزادی بود که در خانه ساده و پر از ایمان آقا سیفالله و همسرش پا به دنیا گذاشته بود. نامش را ذبیحالله گذاشتند. چه کسی میدانست که ششمین فرزند خانواده آقا سیفالله، سرنوشتی آمیخته با نامش خواهد داشت. آقا سیفالله، پاره تنش را از همان کودکی، نذر تمام صبوریهای آقای شهیدان کرده بود.
از همان کودکی انسی با ذکر خداوند و امید استجابتش داشت
وقتی که آمده بود، آسمان اجابت خداوند پر از زمزمه ذكر رجبیون بود. پس ذبیحالله از همان کودکی انسی با ذکر خداوند و امید استجابتش داشت. شهید ذبیحالله اسقانیان کودکیاش را در کنار دیگر اعضای خانواده گذراند و تحصیلات ابتدایی را در نمکه به پایان برد. کشاورزی کار مورد علاقهاش بود و به آن مشغول شد.
مردم روزهای پیروزی انقلاب را پشت سر میگذاشتند که جنگ شروع شد. چند سال بعد نوجوانی ذبیحالله به پایان رسیده بود و آماده خدمت به نظام میشد. سه ماه دوره آموزشی را در پادگان چهل دختر گذراند. هجدهم اسفند ۱۳۶۳ سرباز لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه شد. دستش در منطقه میمک مجروح شد اما دفاع از باورهایش سبب شد تا بدون تردید به راهی که انتخاب کرده بود ادامه دهد.
منطقه کوشک، لحظههای آخر ذبیحالله را رقم زد
منطقه کوشک، لحظههای آخر ذبیحالله را رقم میزد. شانزدهمین ماه خدمتش داشت به پایان میرسید که سرانجام در بیست و پنجمین روز اسفند ۱۳۶۴ در حالی که ترکشهای خمپاره، مهمان جسم پاکش شده بودند به خداوند خوبیها سلام گفت. پیکرش در ششمین روز از فروردین ۱۳۶۵ مهمان گلزار شهدای دامغان شد.
انتهای پیام/