گریه برای داود، بهترین لحظات زندگیام بود
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ سال ۱۳۳۹ خداوند به حسن آبیار از اهالی روستای مایان دامغان فرزند پسری عنایت کرد که نامش را داود گذاشتند. او تا کلاس اول راهنمایی درس خواند.
شهید داود آبیار به کارهای بنایی و نقاشی ساختمان مشغول شد تا بتواند هم خود را اداره کند و هم به خانواده پرعائله پدر کمک نماید. با اوج گیری انقلاب اسلامی با گوش کردن به صحبتهای امام خمینی (ره) و علمای دین به ارتقای معنوی خود پرداخت.
گریه برای داود، بهترین لحظات زندگیام بود
مادر داود نقل میکند: «بیقرارش بودم؛ شب تا صبح و صبح تا شب. آخر او هرگز برایم کم نگذاشته بود. با این که جوان و رشید بود مثل بچههای دوازده سیزده ساله دنبال کارهایی که داشتم میرفت. حتی آب آوردن از آب انبار روستا.
بعد از پدر مرحومش بیشتر مراقب ما بود. دلم میسوخت. فکر میکردم که او را از دست دادهام. خصوصا وقتی بچهها میخوابیدند و سکوت شب حاکم میشد. خوشترین حالم وقتی بود که مزارش را میشستم و برایش اشک میریختم.»
بیشتر بخوانید: تبیین پیام امام؛ راهی که از پدر به ارث برد
نخستین شهید روستا
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی به خدمت سربازی اعزام شد و پس از پایان سربازی از طریق بسیج به جبهه اعزام شد و به عنوان تکتیرانداز در منطقه عین خوش به دفاع از خاک وطن پرداخت.
در هشتم آذر ۱۳۶۱ با ترکش گلوله توپ دشمن بعثی به شهادت رسید. جنازهاش در میان انبوه تشییع کنندگان در گلزار شهدای روستای مایان به خاک سپرده شد. او اولین شهید این روستا بود.
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی