زیباییهای فرهنگ ایثار و شهادت را باید در عمل به فرزندانمان آموزش دهیم
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید مهدی گردویی يكم بهمن ۱۳۱۶ در روستای طزره از توابع شهرستان دامغان ديده به جهان گشود. پدرش حسينعلی و مادرش سكينه نام داشت. تا دوم ابتدايی درس خواند. كارگر شركت زغالسنگ بود. ازدواج كرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. بيست و پنجم دی ۱۳۵۷ در دامغان توسط عوامل رژيم شاهنشاهی به شهادت رسيد. مدفن وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. نوید شاهد سمنان در سیزدهم آبانماه مصادف با روز دانشآموز گفتگویی با نخبه شاهد دکتر «مهدی گردویی» فرزند گرامی این شهید والامقام داشته است که تقدیم حضور علاقهمندان میشود.
نوید شاهد سمنان: لطفا خودتان را برای مخاطبین معرفی بفرمایید.
گردویی: مهدی گردویی هستم فرزند شهید بزرگوار مهدی گردویی. چند ماه پس از شهادت پدر در روستای طزره دامغان در یک خانواده سادهزیست به دنیا آمدم و در محفل گرم و در آغوش گرم مادر بزرگ شدم و در این روستا رشد کردم. دوران ابتدایی را در شهرستان دامغان، قطع راهنمایی و دبیرستان را در مدارس نمونه ملاصدرا و علامه حلی پشت سر گذاشتم و بعد از آن در سال ۱۳۷۶ در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعتی امیرکبیر پذیرفته شدم و در همین دانشگاه تا مقطع دکترای مهندسی مکانیک را در گرایش مهندسی ساخت و تولید ادامه دادم. در سال ۱۳۸۸ از دانشگاه صنعتی امیرکبیر دانشآموخته شدم و از سال ۱۳۸۷ تا کنون عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود هستم و در دانشکده مهندسی مکانیک مشغول فعالیت آموزشی و پژوهشی هستم.
نوید شاهد سمنان: از پدرتان برایمان بگویید و اینکه چطور به درجه رفیع شهادت نایل آمد؟
گردویی: شهید مهدی گردویی در سال ۱۳۱۶ در روستای طزره از توابع شهرستان دامغان متولد شد و در یک خانواده مذهبی و متدین زیست. ایشان مقید به اخلاق و آداب اسلامی و متشرع به آداب دینی بود و زندگی خود را با تلاش و پشتکار و کسب روزی حلال برای خانواده سپری کرد و حاصل زندگی ایشان و مادر بزرگوار دو پسر و دو دختر است. ایشان در سال ۱۳۵۷ در حرکت انقلابی مردم شهرستان دامغان و روستای طزره، علیه دژخیمان پهلوی از روستای طزره با تعدادی از همرزمان خود برای دفاع از ارزشهای دینی و دستورات الهی امام راحل از روستا به سمت شهرستان دامغان حرکت کردند که برنامهریزی یک تظاهرات علیه رژیم سفاک پهلوی را داشتند. در همین روز در حالی که در دست ایشان تصویر امام خمینی (ره) بود مورد ضرب و شتم عوامل رژیم پهلوی قرار میگیرد و از ناحیه سر دچار ضربه مغزی شده و در تاریخ بیست و پنجم دی ماه ۱۳۵۷ در شهرستان دامغان به شهادت میرسد.
بیشتر بخوانید: مرا در هر کجای دنیا که ملک خدا باشد، دفن نمایید
نوید شاهد سمنان: از شهید چه خاطراتی برایتان نقل شده است؟
گردویی: زمانی که پدر به شهادت رسید من هنوز به دنیا نیامده بودم و چند ماه بعد به دنیا آمدم، ولی آنچه که همرزمان، آشنایان و مادرم از خاطرات ایشان برایم نقل کردهاند حاکی از این است که ایشان دارای تقوای عملی بالایی بوده است و این تقوای عملی در کسب روزی حلال و تقید به آداب و شریعت دینی آشکار بوده و توجه به نماز اول وقتِ با کیفیت، توجه به بیداری در بینالطلوعین، توجه به انجام کار با کیفیت و کمکاری نکردن در محیط کار، ورع، تقوا و سختگیری به خودشان در کسب روزی حلال و تربیت صحیح فرزندان از نکات مهمی است که در زندگی ایشان و خاطرات ایشان برای ما نقل شده است.
یکی از نکاتی که از زندگی ایشان به ما رسیده این است؛ علیرغم اینکه ایشان در ظاهر کارگر معدن زغالسنگ بوده و از مدارج علمی بالایی برخوردار نبوده است، با همان سواد خواندن و نوشتن خود، مطالعه برای ایشان از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. ایشان کتابهای متعددی را از اطلاعیهها و کتب امام راحل، کتابهای مرحوم شریعتی و اساتید انقلابی دیگر را مطالعه میکرد و کاملا مطلع از اوضاع و احوال سیاسی آن زمان بود. این آگاهی و علم چیزی بود که ایشان را برآن میداشت که جبهه حق را حمایت کند و در کنار دیگر همرزمانشان به پیروی از دستورات امام راحل علیه رژیم سفاک پهلوی قیام کند و این آگاهی و این علم در واقع زمینه عمل صالح ایشان شد که هم نیت پاک، هم عمل صالح و هم نتیجه پربرکتی که از قیام مردم حاصل شد و به پیروزی انقلاب انجامید.
ایشان روز آخر که میخواست برای شرکت در تظاهرات به سوی دامغان حرکت کند با خانواده خود خداحافظی میکند و وقتی مادر به ایشان میگوید: «اگر در این تظاهرات برای شما اتفاقی بیفتد ما باید چطور زندگی کنیم» پدر پاسخ میدهد: «به یاد داری وقتی که از روضه اباعبداللهالحسین برمیگشتیم شما گفتید که ایکاش ما در زمان امام حسین (ع) بودیم و ایشان، حضرت زینب (س) و اهل بیت (ع) را یاری میکردیم» مادر میگوید: «بله.» ایشان ادامه میدهد: «امروز آقا روحالله در جایگاه همان آقا اباعبدالله (ع) است، ما وظیفه داریم ندای «هل من ناصر ینصرنی» آقا اباعبداللهالحسین (ع) که از زبان ایشان برمیآید را پاسخ دهیم. نکته دیگر اینکه درخت پربار دین اسلام برای اینکه شکوفا شود و میوه دهد، نیاز به آبیاری دارد که این آبیاری با خون مجاهدین است. سالهای سال است که این درخت آبیاری نشده و در حال خشک شدن است. ما باید با خون خود این درخت را آبیاری کنیم و به نسل آینده بسپاریم. نگران نباشید؛ اگر اتفاقی هم برای من بیفتد این درخت تنومند و این حاصل گرانبها برای فرزندانمان باقی خواهد ماند.» این خاطره نشان از آگاهی و علم ایشان نسبت حرکت انقلابیشان دارد که منجر به شهادت ایشان میشود.
نوید شاهد سمنان: از خصوصیات اخلاقی پدرتان برایمان بگویید.
گردویی: مهمترین خصوصیات اخلاقی شهید گردویی تقید و توجه به کیفیت در کار است. ایشان زودتر از دیگران در محل کار خود حاضر میشد و دیرتر از همه محل کار را ترک میکرد. ایشان اعتقاد داشت که درآمد حلال در تربیت فرزندان نقش اصلی را ایفا میکند و به این موضوع به عنوان یک عامل مهم و ریشهای توجه ویژهای داشت و سرسوزنی روزی حرام یا شبههناک وارد زندگیاش نشد. نقل میکنند: «یک سالی سیل آمده بود و سیل مقداری از وسایل و ضایعات آهن معادن زغالسنگ را در درههای اطراف روستا میآورد. مردم هم از این ضایعات برای کارهای خود استفاده میکردند. یکی از اهالی روستا وسیلهای را برای پدرم میآورد و میگوید: «این را در منزل استفاده کنید» اما پدرم آن را قبول نمیکند و میگوید: «این وسیله برای ما نیست و برای معدن است و من راضی به استفاده از آن نیستم.» از این نوع خاطرات زیاد برای ما نقل شده است.
مادر میگوید: «ایشان همیشه به فرزندان و همسرش تاکید میکرد که در کنار توجه به خودتان به نیازمندان، همسایگان و به ویژه خویشاوندان محروم توجه ویژه کنید.» پدر روزهای جمعه موقع صرف ناهار در منزل مقید بود بهترین قسمت غذا را به محرومانی که در همسایگی ما بودند بدهد و برای اینکه آنها ناراحت نشوند به آنها میگفت: «گاهی اوقات شما هم برای ما غذا بیاورید تا ثوابش به اموات همه ما برسد.» الان پس از گذشت سالها، این کار در زندگی من، برادرم و خواهرانم یک ارزش تلقی میشود و سعی میکنیم یک وقتهایی به آن عمل کنیم.
بیشتر بخوانید: ازدواج آسان الگوی عملی میخواهد/ عمل به سیره شهدا توسط مسئولان، الگوی عملی است
نوید شاهد سمنان: حضور پدر را در زندگی حس میکنید؟
گردویی: اعتقاد ما بر این است؛ کسانی که در راه حق جان خود را فدا میکنند به لقاءالله میپیوندند. خداوند هم در قرآن تاکید کرده است: «مپندارید کسانی که در راه خدا جان خود را فدا میکنند اینها مردهاند، بلکه زندهاند و نزد خدا روزی میخورند.» این مسئله شاید برای جامعه ما به عنوان یک اعتقاد دینی پذیرفته شده باشد اما همه خانواده شهدا حضور شهید را در زندگیشان احساس میکنند که برای ما نیز وجود داشته است. اگر مشکلی در زندگی ما پیش بیاید، توسل به شهید مشکلات ما را حل میکند البته این کارها به اذن خداوند متعال است.
این آثار تا به حال زیاد خودش را در زندگی من و خانوادهام نشان داده است؛ پس از شهادت پدر، مادرم سه فرزند کوچک و من را هم در راه داشت. ما در روستای سردسیر زندگی میکردیم و برای روشنایی منزل از چراغ سوزنی استفاده میکردیم. پس از مدتی این چراغ خراب شد و منزل ما آن شب تاریک بود. مادر نقل میکند: صبح روز بعد یکی از دوستان شهید قبل از اینکه به معدن برای کار برود به منزل ما میآید و میگوید: «آمدهام تا چراغ سوزنی شما را برای تعمیر به شهر ببرم.» وقتیکه ایشان برمیگردد، مادرم به دوست پدرم میگوید: «شما از کجا متوجه شدید که چراغ خانه ما خراب است.» ایشان میگوید: من دیشب همسرتان در خواب دیدم که به من گفت: «شما به خانواده من سر نمیزنید. بچههای من به کمک شما نیاز دارند، برو چراغ سوزنی آنها را تعمیر کن.» از این موارد بسیار زیاد در زندگی ما اتفاق افتاده است.
ببینید وقتی شهیدان گرانقدر به اذن خداوند مسائل جزئی خانواده خود توجه میکنند، آیا در مشکلات بزرگ آنها را رها میکنند؟ قطعاً چنین نیست؛ به اعتقاد بنده هرکس خود را به خدا بسپارد، خداوند در واقع او و خانوادهاش را حمایت میکند. شهید ابزاری است که کمک خداوند را به ما میرساند. در واقع وقتی شهید جان خود را با خدا معامله میکند این خداست که نگهدار خانواده آن شهید است.
نوید شاهد سمنان: با توجه به اینکه در روز دانشآموز هستیم چه کار میتوان انجام داد تا راه و رسم شهدا در دانشآموزان نهادینه شود؟
گردویی: توجه به این نکته که ارزشهای دینی ما باید نسل به نسل منتقل شود و مانند حلقههایی در کنار هم قرار گیرند و به هم مرتبط شوند تا قیام نبوی به ظهور تمدن اسلامی با ظهور منجی عالم بشریت حضرت بقیهالله (ارواحنا فداه) منجر شود، وظیفه ما را برای انتقال ارزشهای دینی به نسل جدید دو چندان میکند. اگر آن ارزشهایی که با خون هزاران شهید به دست آمده با کمکاریهای ما بر زمین بماند و به نسل جدید منتقل نشود گویی آن زحمات اثر خود را از دست دادهاند. ما باید خودمان ارزشها را بفهمیم و هم به درستی منتقل کنیم تا هدف اصلی محقق شود. مهمترین نکتهای که میتوان در این راستا بیان کرد این است که تربیت دینی را باید حتماً بر اساس یک مثلث طلایی و بر اساس ارزشهای دینی محقق شده استوار کنیم. سه ضلع طلایی این مثلث عبارتند از: خانواده، مدرسه و مسجد. اگر این سه رکن بر اساس ارزشهای دینی رشد پیدا کنند و همدیگر را بشناسند، یکسری سلولهای معنوی از ارزشهای دینی و اسلامی شکل میگیرد که این سلولها در کنار هم جامعه را به سمت یک جامعه اسلامی پیش خواهد برد.
لذا اگر یک خانوادهای باشد که با فرهنگ ایثار و شهادت و با تعالیم دینی آشنا باشد و در کنار آن، فرزندان خانواده در مسجد و در کنار روحانی مسجد رشد پیدا کنند، معلم مدرسه هم مقید باشد که بچهها را به تعالیم دینی آشنا و آگاه کند و آنها را با مدرسه و خانواده همسو کنند؛ مجموعه این مثلث، سلولهایی خواهند شد که میتوانند فرزندان این جامعه را به سمت دین ببرند. اگر به صورت ریشهای به ارزشهای دینی و انقلابی خود نگاه کنیم عامل موفقیت قیام امام (ره) را مسجد محوری میبینیم که تربیت پدران ما نیز در مساجد شکل گرفته است.
ما وظیفه داریم که مساجدمان را برای نسل جدید آماده کنیم. به گونهای که فرزندان ما رغبت کنند به مسجد بیایند تا ضمن شرکت در نماز جماعت، در کنار تفریحات سالم، تعالیم دینی را به صورت مستقیم و غیر مستقیم فرا گیرند. شاید بتوان در کنار این ارکان، کتابخانهها، مراکز فرهنگی و ورزشی، بسیج و موارد دیگر را نیز نام برد. اگر اینها به صورت یکسری حلقههای جدا از هم فعالیت کنند و با هم همسو و هماهنگی نداشته باشند، نه تنها همافزایی صورت نمیگیرد بلکه گاهی اوقات ارزشهای یکدیگر را نیز خنثی میکنند. در جامعه اسلامی ارکان فرهنگی مختلف باید با هدف ارتقا فرهنگ ایثار و شهادت با هم همسو باشند. صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، ارشاد، مساجد، دولت و ارکان مختلف باید با هم هماهنگ و همسو عمل کنند تا خانوادهها دچار تضاد نشوند.
نکته دیگری که مطرح است الگوهای عملی مناسب است؛ شهدای ما نیز الگوهای عملی خوبی داشتند که به مدارج بالایی دست یافتند. الگوهایی از قبیل امام راحل به عنوان الگوی تقوا و اخلاص، ایثارگریهای ایثارگرانی از قبیل مقام معظم رهبری، شهیدان چمران، باکریها، حاجقاسمها و ابراهیم هادیها و مدافعین حرم الگوهایی هستند که باید برای جوانان و جامعه ما در واقع در قالب برنامه و مسابقات فرهنگی در مساجد و مدارس مطرح شوند. نکتهای که در این الگوسازی مطرح است افرادی که در کارهای فرهنگی در مسند کار هستند باید خودشان الگوی عملی باشند همانطور که از احادیث ما بر آمده: «اتقوا الله وَکُونُوا لَنَا زَیناً ولا تَکُونوا لَنَا شَیناً» در واقع ما باید الگوی عملی فرزندانمان برای جبهه حق باشیم، فرزندانمان باید در عملِ ما تربیت شوند و نه صرفا در گفتارِ ما. اگر تعالیم دینی را به صورت عملی به فرزندانمان آموزش دهیم آنها نیز زیباییهای فرهنگ دینی و فرهنگ ایثار و شهادت را خواهند پذیرفت.
نکته بعدی هم که میشود به آن توجه داشت آفتهایی هستند که در این راه وجود دارند. در واقع باید فرزندانمان از آنها مصون داشته شوند. وقتی شما یک باغستانی درست میکنید، حصاری هم در اطراف آن میکشید؛ کار فرهنگی نیز اینطور است که نیاز به حصار دارد. اگر قرار باشد هر ضد ارزشی به افکار فرزندانمان نفوذ کند، زحمات شهدا و فعالان فرهنگی به هدر خواهد رفت. دشمنان ما از طریق رسانههای اجتماعی تبلیغات ضد ارزشی بسیاری انجام میدهند؛ حال ما باید برای فرزندانمان حصاری تعریف کنیم تا بدون هیچ قید و شرطی ساعتها در شبکههای اجتماعی فعال نباشند تا فکر و ذهن آنها مشغول شود.
در تعالیم دینی ما آمده است؛ اولین چیزی که فرزندانمان باید بیاموزند، آموزشهای دینی است. ذهن فرزندان ما مثل یک زمین بکری است که باید ابتدا در آن بذر حق و بذر دین و تعالیم اسلامی و راه رسم شهدا کاشته شود. دشمن با استفاده از رسانههای اجتماعی مطالب باطل خود را در لباس زیبایی زینت میکنند و به خورد فرزندان ما میدهند. لذا مسئولین فرهنگی ما باید توجه داشته باشند که خیلی وقتها ما فکر میکنیم که برای آموزش داریم درست عمل میکنیم، اما متوجه میشویم که آفتهای آموزش ما بیشتر از مزایایش است. باید توجه داشت که فرزندانمان را اهل تحرک، ورزش و عملگرا بار بیاوریم تا در جامعه تعالیم دینی را بیاموزند و به آن عمل کنند. این آموزشها رها شده است و فرزندانمان ساعتها وقت گرانبهای خود را در این رسانهها میگذرانند و ارزشهای ناپسند غربی را در آنها مشاهده میکنند به طور ناخواسته آنها را میآموزند.
این آفتهای مهم از طرف مسئولین فرهنگی ما در سه رکن؛ خانواده، مسجد و مدرسه میتواند با آموزشهای صحیح از بین برود. امیدوارم همه ما با توجه به دستورات دینی و آن ارزشهای بزرگ و ستودنی که شهدا برایمان به یادگار گذاشتهاند بتوانیم ادامه دهنده راهشان باشیم تا هدف اصلی ما که ظهور حجتبنالحسن (عج) و ایجاد یک تمدن بزرگ اسلامی در جهان است به رهبری ایشان انشاءالله محقق شود و بتوانیم پرچم انقلاب را به سلامت به دست ایشان برسانیم، انشاءالله.
نوید شاهد سمنان: آیا تا به حال به دیدار مقام معظم رهبری (حف) مشرف شدهاید؟
گردویی: تاکنون دوبار به دیدار مقام معظم رهبری (حف) مشرف شدهام و این از توفیقات معنوی من بوده است. حضور در جوار ایشان و نظاره بر چهره نورانی ایشان به عنوان یک عالم عامل و یک سرمایه و گوهر گرانبهایی که خداوند در این زمان به جامعه ما عطا فرموده است، از بیانات ایشان استفاده کردم و امیدوارم که بتوانیم آنگونه که شایسته است مطیع امر ولایت و ادامه دهنده راه شهدا باشیم، انشاءالله.
گفتگو از حمیدرضا گلهاشم