نوید شاهد – دایی شهید «یدالله مطهری‌نژاد» نقل می‌کند: «بیژن در سازمان منافقین عضویت داشت. یدالله با بیژن دوست بود. می‌گفت: شاهنامه آخرش خوشه. یک بار رفتم خانه خواهرم که وحیدیه تهران بود. بیژن را آنجا دیدم. باورم نمی‌شد، آمده بود برای خداحافظی که برود جبهه.» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.

منافقی که پس از توبه، در جبهه به شهادت رسید

 

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید یدالله مطهری‌نژاد دوازدهم مهرماه ۱۳۴۲ در شهرستان تهران به دنيا آمد. نام مستعارش امیر بود. پدرش رجبعلی و مادرش فاطمه نام داشت. دانش‏‌آموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. يازدهم آبان‌ماه ۱۳۶۱ در عين‌خوش هنگام درگيری با نيروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش به کتف، شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای فردوس‌‏رضای شهرستان دامغان قرار دارد. برادرش ابراهيم نيز به شهادت رسيده است.

 

این خاطره به نقل از دایی شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود.

بیژن را از قعر جهنم نجات داد

بیژن بی‌قید و بند بود. این را هم شنیده بودم که او در سازمان منافقین عضویت داشت و در آنجا فعالیت می‌کرد. خودش می‌گفت: «در درگیری‌های خیابانی با حزب‌اللهی‌ها چند نفر را با تیغ زده بود و خیلی از ایده و افکار منافقین دفاع می‌کرد.» امیر با بیژن دوست بود. گفتم: «امیر! قحطی آدمه که تو با بیژن دوست شدی؟ او توی محل مثل گاو پیشونی سفیده و همه می‌شناسنش!» با خنده گفت: «شاهنامه آخرش خوشه!»

توی دلم برایش غصه می‌خوردم و عاقبت این رفاقت را به جز بدبختی و فلاکت نمی‌دیدم. مدتی گذشت. یک بار رفتم خانه خواهرم که وحیدیه تهران بود. بیژن را آنجا دیدم. باورم نمی‌شد که این همان آدم قبلی باشد. آمده بود برای خداحافظی که برود جبهه. وقتی می‌خواست برود، گریه می‌کرد و می‌گفت: «یعنی خدا از گناه‌هایی که کردم می‌گذره؟» امیر او را در آغوش گرفت و گفت: «انسان خطا می‌کنه! مهم اینه که برگشتی!» با امیر، بیژن را تا ایستگاه راه آهن بدرقه کردیم. بیژن چند ماه بعد به شهادت رسید. هم اکنون کوچه‌ای در وحیدیه تهران به نام این شهید است.

 

منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده