نوید شاهد – فرزند شهید «شمسعلی ایثاری» نقل می‌کند: «با افتادن نیمه شمشیر، همه ساکت شدند. صدای گریه‌ها کم‌کم قطع شد. گروه تعزیه، وسط حیاط مسجد مات و مبهوت به حر نگاه می‌کردند. ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.

همراه لبنانی‌ها در مبارزه با اسرائیلی‌ها بود

 

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید شمسعلی ایثاری دوم مهرماه ۱۳۰۶ در روستای تويه‌رودبار از توابع شهرستان دامغان ديده به جهان گشود. پدرش موسی و مادرش شرف نام داشت. خواندن و نوشتن نمی‌‍‌‏دانست. کشاورز بود. سال ۱۳۲۹ ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و چهار دختر شد. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست و نهم تيرماه ۱۳۶۶ در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و سينه، شهيد شد. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

 

همراه لبنانی‌ها در مبارزه با اسرائیلی‌ها بود

با دیدنش در حرم حضرت زینب (س) خوشحال شدم. با همدیگر روبوسی کردیم. گفتم: «حاجی! سوریه چه کار می‌کنی؟» با ناراحتی گفت: «نگهبان سفارت ایران هستم؛ اما بدجوری عذاب می‌کشم.» با تعجب گفتم: «کارت سخته؟» گفت: «نه اینجا بی‌حجاب زیاده! شنیدم تو لبنان هستی. صحبتی کن ما هم بیایم.» چند ماه بعد او را به لبنان بردم. در مبارزه با اسرائیلی‌ها، همراه لبنانی‌ها بود. گاهی وقت‌ها نگهبانی هم می‌داد. گفتم: «حاجی! راضی هستی؟» گفت: «آره! دعا کن اینجا شهید بشم اما پیکرم برنگرده!»

(به نقل از دوست شهید، اسماعیل فربان)

 

با افتادن شمشیر حر، همه گریه کردند

با افتادن نیمه شمشیر، همه ساکت شدند. صدای گریه‌ها کم‌کم قطع شد. گروه تعزیه، وسط حیاط مسجد مات و مبهوت به حُر نگاه می‌کردند. پدر لباس حُر را درآورد و شمشیر شکسته را به زمین انداخت و شروع به گریه کرد. با صدای گریه‌اش، بقیه هم‌صدا شدند. آخرین باری بود که پدر در گروه تعزیه روستا، حُر شد و بعد از آن به جبهه رفت.

(به نقل از فرزند شهید)

 

منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده