شنبه, ۲۷ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۰
نوید شاهد – زن داداش شهید «حسین قربانی محمدآبادی» نقل می‌کند: «اشک‌ها جاری بود. یکی پس از دیگری؛ هر ماشین نگینی شد در میان حلقه‌های جمعیت مردم. کاروان حرم تا حرم به شهر ما رسید. ماشین از جلوی چشم ما عبور کرد و زائر امام رضا رفت برای زیارت.» نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید والامقام دعوت می‌کند.

کاروان، حرم تا حرم به شهر ما رسید

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید حسین قربانی‌محمدآبادی بیست و هشتم شهریورماه ۱۳۴۵ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش یوسف و مادرش فضه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارگری می‌‏کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن‌ماه ۱۳۶۴ در اروندرود به شهادت رسید. پیکر وی مدت‏‌ها در منطقه برجا ماند و بیستم خردادماه ۱۳۷۸ پس از تفحص در گلزار شهدای فردوس‏‌رضای زادگاهش به خاک سپرده شد.

این خاطره به نقل از زن داداش شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود.

کاروان حرم تا حرم به شهر ما رسید، حسین زائر امام رضا بود

شهر شلوغ شده بود؛ حال و هوای دیگری داشت. یاد گذشته می‌افتادی. همان روزهای خوب. می‌گویم خوب چون بوی جبهه را می‌داد. بوی عشق، بوی باران، بوی خدا. همه مردم دلشان هوایی شده بود. دود اسفند فضا را پر کرده بود. بی اختیار اشک‌هاشان جاری بود. قرار بود ساعتی دیگر کاروانی از خیابان‌های اصلی شهر عبور کند. خبرش را از قبل اعلان کرده بودند. همه آماده بودند.

خیابان‌ها نیز آماده شده بود. درختان، کوچه‌های آسمان شهر، حتی شهیدان نیز به استقبال مهمانان آمده بودند. می‌شد حضورشان را احساس کنی. ماشین‌ها رسیدند. اشک‌ها جاری بود. یکی پس از دیگری؛ هر ماشین نگینی شد در میان حلقه‌های جمعیت مردم. جویبار اشک‌ها بود و نوای کجایید ای شهیدان خدایی، بلاجویان دشت کربلایی. کاروان حرم تا حرم به شهر ما رسید. من به همراه مادرم در میان مردم بودیم. چهره حسین از برابر چشمانم دور نمی‌شد.

با خود می‌گفتم: «کاش حسین هم یکی از همین‌ها بود. اسم‌ها را می‌خواندم. ناگهان چشمم افتاد به اسم «حسین قربانی محمدآبادی» گفتم: «چی؟!» مادرم متوجه تعجب من شد. من بدون توجه به حرکات خودم، سه مرتبه دیگر اسم را کامل خواندم و بعد به مادرم گفتم: «مامان! نگاه کن حسین قربانی‌محمدآبادی!» ماشین از جلوی چشم ما عبور کرد و زائر امام رضا رفت برای زیارت.

به سرعت خبر را به همسرم رساندم. همان شب شهدا را در جهاد نگه داشتند و فردا حرکت دادند و این دیدار ما با حسین بود بعد از چهارده سال فراغ و دوری. عطر خوش زیارت حسین، هنوز مشام جانم را پس از سال‌ها نوازش می‌داد.

 

منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده