نوید شاهد – خواهر شهید «محمد بختیاریان» نقل می‌کند: «وضع مالی ما زیاد خوب نبود. پاکت‌های میوه را به من داد. بند کفش‌هایش را باز کرد و آمد داخل. گفتم: این همه رو برای چی خریدی؟ گفت: به همسایه‌ها بده!» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.

دستگیری از نیازمندان در عین نیازمندی!

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید محمد بختیاریان بيست و هشتم تیرماه ۱۳۴۲ در شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش علی‌‌اکبر و مادرش فاطمه نام داشت. دانش‌آموز چهارم متوسطه بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور یافت. دوم فروردين‌ماه ۱۳۶۱ در کرخه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سينه، شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش واقع است.

 

می‌خوام موهام رو رنگ کنم!
گفت: «‌مامان، موهام رو رنگ مشکی کن!» قابلمه آب گرم را گذاشتم پایین. با دست زدم به صورتم و گفتم: «مادرجان! تو اهل این کارها نبودی. این کارها مال آدم‌های بیکار و سرگردون توی کوچه و خیابونه.» خندید از ته دل. آب را ولرم کردم. گفتم: «بیا اینجا. معلومه کجا می‌ری؟ چند شب هست که دیر می‌آیی. لباس‌هات بوی دود می‌ده. دست و پات سیاهه. تازه ازم می‌خوای موهات رو رنگ کنم!» دوباره خندید. با دست اشاره کردم و گفتم: «آرومتر، همسایه‌ها خوابن!»

آهسته گفت: «وسط شلوغی و تظاهرات، لاستیک‌ها رو آتش زدیم. مأمورها من رو شناختن و دنبالم کردن. با چند تا از بچه‌ها فرار کردیم. من با موهای قرمزم زود شناخته می‌شم. می‌خوام رنگ مشکی بزنم تا ساواکی‌ها دستشون به ما نرسه. تا اون جایی که می‌شه باید به تظاهرات بریم!»
(به نقل از مادر شهید)

 

دستگیری از نیازمندان در عین نیازمندی
پاکت‌های میوه را به من داد. بند کفش‌هایش را باز کرد و آمد داخل. گفتم: «این همه رو برای چی خریدی؟» گفت: «به همسایه‌ها بده!» وضع مالی ما زیاد خوب نبود. با این حال محمد حواسش پیش همسایه‌ها بود.
(به نقل از خواهر شهید)

 

منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان سمنان/ نشر زمزم-هدایت

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده