سه‌شنبه, ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۳
نوید شاهد – خواهر شهید «سیدمجتبی شمسی‌نژاد» نقل می‌کند: «مادرم تصمیم گرفت برای پیدا کردن داداش مجتبی به پابوس امام رضا (ع) برود و متوسل شود. پیش از عزیمت او، سیدمجتبی به خواب سیدمرتضی آمد و گفته بود: ننه نباید به مسافرت بره، برای او خطرناکه. در آستانه در ورودی حرم، مادرم زمین خورد و در جوار حضرت رضا (ع) به فرزند شهیدش پیوست.» .» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.

مادرم در جوار امام رضا (ع) به فرزند شهیدش پیوست!

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید سیدمجتبی شمسی‌نژاد دوم اردیبهشت‌ماه ۱۳۳۷ در روستای خورزان از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش سیدعباس و مادرش لیلا (فوت ۱۳۶۳) نام داشت. در حد دوره ابتدایی درس خواند.کشاورز بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اسفندماه ۱۳۶۳ در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش، به شهادت رسید. پیکر وی مدت‌‏ها در منطقه بر جا ماند و یکم مردادماه ۱۳۷۴ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

این خاطره به نقل از خواهر شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود.

مادرم در جوار امام رضا (ع) به فرزند شهیدش پیوست!
در خصوص نحوه اطلاع یافتن از شهادت سیدمجتبی به خاطر دارم شبی که هم‌رزمان سید از جبهه برگشته بودند به اتفاق بقیه اهل منزل قصد رفتن به منزل پسرعمو را که همراه سیدمجتبی بود داشتیم. حاج سيف‌الله خبر اسارت سید را آورد و گفت: «مجتبی مجروح شده و به اسارت در آمده.» البته یک قطعه عکس هم به ما نشان دادند که من گفتم: «این عکس سیدمجتبی نیست.»

چون سید یک خال روی پیشانی‌اش داشت؛ اما صاحب عکس آن خال را نداشت. سیدمرتضی و مادرم برای پیداکردن نشانی از سیدمجتبی حتی تا تهران هم رفتند که آنها هم از روی عکس‌هایی که دیده بودند مثل من اعلان کردند که صاحب عکس سیدمجتبای ما نیست. مادرم تصمیم گرفت برای پیدا کردن داداش مجتبی به پابوس امام رضا (ع) برود و متوسل شود. پیش از عزیمت او، سیدمجتبی به خواب سیدمرتضی آمد و گفته بود: «ننه نباید به مسافرت بره، برای او خطرناکه!»

البته سیدمرتضی این خواب را برای من تعریف کرد ولی قرار شد چیزی به مادر نگوییم و از رفتن مشهد منصرفش نکنیم. سکینه همسر سیدمجتبی هم در این سفر با مادر همراه شد و در قالب کاروان زیارتی به پابوس امام رضا (ع) رفتند.

در اثنای سفر و پیش از صرف شام، مادرم از سکینه خواسته بود به محل اقامت خود برگردد تا او فرصت داشته باشد یک بار دیگر به زیارت مشرف شود. این آخرین دیدار سکینه و مادرم بود چون در آستانه در ورودی حرم، مادرم زمین خورد و در جوار حضرت رضا (ع) به فرزند شهیدش پیوست.

 

منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده