کد خبر : ۵۹۸۷۹۴
۰۷:۴۲

۱۴۰۴/۰۶/۰۴
علی شیر قیطاسی آزاده سرافراز :

با جان و دل برای دفاع از انقلاب اسلامی می‌ایستم

سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی، یادآور صبر و استقامت مردانی است که با الهام از مکتب عاشورا، سال‌ها در اردوگاه‌های رژیم بعث عراق شکنجه شدند اما هرگز دست از آرمان‌های انقلاب برنداشتند. یکی از این دلاوران، «علی شیر قیطاسی» آزاده و جانباز گچسارانی است که خاطرات تلخ و شیرین خود از نبرد پدخندق و اسارت در زندان‌های مخوف عراق را با ما در میان گذاشته است.


به گزارش نوید شاهد کهگیلویه و بویراحمد، بمناسبت سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی یکی از این دلاوران، «علی شیر قیطاسی» آزاده و جانباز گچسارانی است که خاطرات تلخ و شیرین خود از نبرد پدخندق و اسارت در زندان‌های مخوف عراق را با ما در میان گذاشته است.

اگر کوچک‌ترین خطری نظام را تهدید کند، باجان و دل برای دفاع از انقلاب اسلامی می ایستم

پدخندق؛ شبی که جزیره به جهنم بدل شد

قیطاسی در گفت‌وگویی  از آن شب تاریخی چنین یاد می‌کند: صحنه جنگ همیشه سخت بود، اما حمله دشمن به پدخندق حال‌وهوای خاصی داشت. درست مثل قایقی در وسط دریا بودیم که از همه طرف امواج خروشان به سمتش هجوم می‌آورند. یک‌شب قبل از حمله، با تمام تجهیزات به منطقه پد خندق اعزام شدیم. گرمای طاقت‌فرسا، نیش پشه‌ها و جانوران موذی شرایط را سخت‌تر می‌کرد.

وی ادامه می‌دهد: در نیمه‌شب، وقتی نوبت نگهبانی من در کمین بود، حرکاتی مشکوک در نیزارها دیدم. با توجه به آموزش غواصی که داشتم، متوجه شدم نی‌های بیرون زده از آب ابزار تنفسی غواص‌های عراقی است. به‌سرعت نارنجکی پرتاب کردم. انفجار، آغازگر حمله‌ای همه‌جانبه شد. آتش از زمین و آسمان بر سرمان بارید و جزیره مجنون به جهنمی از دود و آتش تبدیل شد.

مقاومت تا آخرین گلوله

قیطاسی می‌گوید: رزمندگان گچسارانی و هم استانی، باجان و دل به دفاع پرداختند. از همه سو هدف تیر و ترکش دشمن بودیم. سنگری باقی نمانده بود. تعدادی از همرزمان به شهادت رسیدند و بسیاری مجروح شدند. تا عصر همان روز ایستادیم، حتی به جنگ تن‌به‌تن کشیده شد؛ اما مهمات تمام شد و هیچ پشتیبانی در کار نبود. ما در محاصره کامل قرار گرفتیم؛ مثل بلمی در میان طوفان. دیگر هدف زنده ماندن نبود، هدف ایستادگی تا آخرین قطره خون بود.

وی اضافه می‌کند: سرانجام، محاصره دشمن و نبود مهمات باعث شد بسیاری از رزمندگان به شهادت برسند و باقی‌مانده اسیر شوند. از همان لحظه نخست، بعثی‌ها با پوتین بر سروصورتمان می‌کوبیدند. با چشم‌های بسته ما را به بغداد بردند. شکنجه‌ها و بازجویی‌ها بدون لحظه‌ای توقف ادامه داشت.

زندان بغداد؛ جایی که جان اسیر بی‌ارزش بود

به گفته این آزاده سرافراز، زندان‌های عراق محل نابودی روح و جسم انسان بودند: در زندان‌های بغداد، جان یک اسیر به‌اندازه پر گنجشک هم ارزش نداشت. روزها بدون آب و غذا می‌گذشت. شکنجه‌ها وحشتناک بود تا حدی که برای شنونده هم باورکردنی نیست. بسیاری از رزمندگان در همان زندان‌ها شهید شدند.

رمادیه؛ سه سال در جهنم

قیطاسی ادامه می‌دهد: بعد از مدتی به اردوگاه رمادیه منتقل شدیم؛ جایی که خودش جهنم بود. سه سال در سخت‌ترین شرایط گذراندیم. گاهی آرزوی یک لیوان آب سرد، حتی گل‌آلود، برایمان بزرگ‌ترین رؤیا بود. بااین‌حال، هیچ‌یک از رزمندگان تسلیم نشدند. آنجا را به جبهه‌ای دیگر برای مبارزه با دشمن تبدیل کردیم.

وی تأکید می‌کند: منافقین نیز در اردوگاه حضور داشتند. هم روش شکنجه را به بعثی‌ها آموزش می‌دادند و هم بانفوذ در میان اسرا، افراد مهم را شناسایی می‌کردند؛ اما همین شرایط هم برای ما امتحانی الهی بود. ما یاد گرفتیم در سخت‌ترین لحظه‌ها به خدا توکل کنیم و ایستادگی را ادامه دهیم.

اگر کوچک‌ترین خطری نظام را تهدید کند، باجان و دل برای دفاع از انقلاب اسلامی می ایستم

اگر کوچک‌ترین خطری نظام را تهدید کند، باجان و دل برای دفاع از انقلاب اسلامی می ایستم

اگر کوچک‌ترین خطری نظام را تهدید کند، باجان و دل برای دفاع از انقلاب اسلامی می ایستم

منبع : خبرگزاری صبح زاگرس 

 

 


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه