دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۳
نوید شاهد – دوست شهید «ابوالفضل یزدانی» نقل می‌کند: «توی روستا رسم شده بود به دیدن افرادی مثل او بروند. چهره‌اش درهم بود. او گفت: دشمن خیلی به ما نزدیکه. این دفعه توی تپه کله‌قندی عملیات داریم. ان‌شاءالله تار و مارشون می‌کنیم اما من دیگه برنمی‌گردم.» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید والامقام دعوت می‌کند.

آخرین وعده قبل از آخرین عملیات

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید ابوالفضل یزدانی ششم مردادماه ۱۳۴۱ در روستای كمرود از توابع شهرستان سوادكوه به دنيا آمد. پدرش محمد و مادرش طاوس نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست و يكم فروردین‌ماه ۱۳۶۷ در پنجوین عراق به شهادت رسيد. پيكر وی مدت‌‌ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص در گلزار شهدای روستای خطيركوه از توابع شهرستان سمنان به خاک سپرده شد.

 

پیش بینی شهید یزدانی قبل از عملیات کربلای شش
توی روستا رسم شده بود به دیدن افرادی مثل او بروند. چهره‌اش درهم بود. به او گفتم: «همه وقتی از منطقه برای مرخصی می‌آیند خوشحالن، اما تو ناراحتی.»

سرش را کمی نزدیک گوشم آورد و گفت: «دشمن خیلی به ما نزدیکه. این دفعه توی تپه کله‌قندی عملیات داریم. ان‌شاءالله تار و مارشون می‌کنیم اما من دیگه برنمی‌گردم.» کمی مکث کرد و ادامه داد: «شاید جنازه‌ام هم برنگرده، اما به مادرم چیزی نگین.» چشمانم پر از اشک شد و گفتم: «چشم!»
(به نقل از دوست شهید، علی‌اصغر محمدنژاد)

 

پس‌انداز برای جبهه!
بهش گفتم: «این همه رفتی کار کردی، پول‌هات چی شد؟ پس‌انداز کردی؟» آمد کنارم نشست. جواب داد: «دوست نداشتم کسی بدونه، اما می‌دونم دلت شور می‌زنه. پانصد تومن جمع کرده بودم که فرستادم جبهه.» سکوت کردم و به خاطر داشتن چنین فرزندی به خودم بالیدم.
(به نقل از مادر شهید)

 

منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان سمنان/ نشر زمزم-هدایت

عزاداری دو نفره برای امام حسین (ع)، مروری بر زندگی شهید یزدانی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده