بر روی تخت سفید، در یک لحظه رسیدیم کربلا
به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید احمد امی بيست و پنجم فروردينماه ۱۳۳۶ در روستای آهوانو از توابع شهرستان دامغان به دنيا آمد. پدرش غلامعلی، روحانی بود و مادرش معصومه نام داشت. تا پايان دوره كارشناسی درس خواند. به عنوان افسر نیروی زمینی ارتش در جبهه حضور يافت. پانزدهم دیماه ۱۳۵۹ در اهواز بر اثر اصابت تركش، به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش محمود نیز شهید شده است.
مال حلال یه روز پیدا میشه
گفتم: «خودت کجا بودی؟ مگه زنجیرش نکرده بودی؟» گفت: «از پشت پنجره، توی حیاط دانشگاه رو میدیدم. یکی اومد و شروع کرد با زنجیر موتور کلنجار رفتن و دست زدن به اون. تا از پلهها خودمو برسونم، موتور رو دزدید و رفت.»
به پلیس خبر داد. چند ماهی گذشت اما خبری نشد. وقتی پرسیدم گفت: «مال حلال یک روز پیدا میشه، شک نکن.» چند سالی گذشت و احمد شهید شد. بعد از بیست و سه سال، موتورش پیدا شد. به یاد حرف احمد افتادم که میگفت: «مال حلال یک روز پیدا میشه.»
(به نقل از برادر شهید)
در یک لحظه رسیدیم به کربلا
گفتم: «مادر! غریبه که نیستی، بیا توی خونه.» حیاط را جارو میکردم که آمد. پرسید: «حالا که راه کربلا باز شده چرا نمیری؟ تو که آرزوی کربلا داشتی، بيا الان بریم.» گفتم: «مادر! باید آماده بشم و وسایلم رو جمع و جور کنم.»
جلوی در روی یک تخت سفید منتظرم ماند. هر چه دستم رسید ریختم توی ساک و آن را بستم. من هم پشتش نشستم. در یک لحظه رسیدیم کربلا. باورم نمیشد. روبروی حرم آقا اباعبدالله بودیم. احمد وارد شد. میخواستم داخل حرم بروم که با صدایی از خواب بلند شدم.
(به نقل از مادر شهید)
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی