از خدا ممنونم که تو را نصیب من کرد
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید محمدحسن فراتی سوم فروردينماه ۱۳۲۳ در روستای فرات از توابع شهرستان دامغان ديده به جهان گشود. پدرش غلامحسين و مادرش ربابه نام داشت. تا پايان دوره راهنمايی درس خواند. كارمند اداره پست بود. سال ۱۳۵۰ ازدواج كرد و صاحب يک پسر و چهار دختر شد. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست و دوم دیماه ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مدفن او در گلزار شهدای فردوسرضای شهرستان زادگاهش واقع است.
فرازهایی از نامه شهید:
همسرم! تمام ناراحتیهایت را با سختیهای زینب (س) مقایسه کن
سلام به شما خانواده بزرگوار، شجاع، دلیر و با ایمان که با صبر و استقامت خودتان چشم ضدانقلاب را کور کردید و از وجود شماست که این حقیر تاکنون توانستم در این جنگ تحمیلی شرکت نمایم.
ای همسرم! ای محبوبم! ای همدم من که تمام سختیهای زندگی را تحمل کردی! ای کسی که با تمام مشکلات زمانه دست و پنجه نرم کردی، شاید افراد نا آگاه سرزنشت کنند که چرا میگذاری همسرت برود جبهه و شما را تنها بگذارد ولی تو موقع رفتنم به جبهه میگویی: «همسرم! برو خدا نگهدارت باشه!» از تو میخوام که تمام ناراحتیهایی را که در دوران جنگ یا انقلاب تحمل کردی، به اندازه یک ساعت سختیهای حضرت زینب (س) بگذاری. اگر سنگ آسیاب زمان بر سرت چرخید، بگذار آن برای رضای خدا باشد.
از خدا ممنونم که تو را نصیب من کرد
همسرم! من هرگز نمیتوانم از خوبیها، شجاعت، نیکیها و صبر و استقامتت قدردانی و تشکر کنم. من عاجز هستم، امیدوارم که خداوند مزدت را بدهد. از خداوند ممنونم که چنین انسان نجیبی را قسمت من کرد. از خدا میخواهم که در قیامت من و تو از یکدیگر جدا نباشیم.
زهرا توی نامه نوشت: «چند ماه دیگر میآیی؟» به ایشان بگو انشاالله اگر راه کربلا باز شد. آفرین به دختران قشنگ، زیبا و با ایمانم! از قول من فاطمه، زهرا، زینب، محمد و ربابه را دیدهبوسی کن. شما را به خدا میسپارم، چرا که از خدا بهتر و مهربانتر هیچ کسی نیست. مهربانترین مهربانان یارتان!
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی