نامه آخر، همه چیز را روشن کرد
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید نجفعلی اصحابی دوم آبان ۱۳۴۳ در شهرستان دامغان به دنيا آمد. پدرش محمدحسن و مادرش فاطمه نام داشت.
دانشآموز سوم راهنمايی بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. يازدهم آبان ۱۳۶۱ در عينخوش توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وی در گلزار
شهدای روستای چهارده قلعه زادگاهش واقع است.
کسی قادر نبود جلویش را بگیرد
میخواست برود. کسی قادر نبود جلویش را بگیرد.
خانواده گفتند: «درس؟»
گفت: «فرصت هست.»
گفتند: «کارت چی میشه؟ کی به بابا کمک کنه؟ کشاورزی، نجاری ...»
به برادر کوچکتر، علىمحمد، نگاه کرد و گفت: «داداشی دارم مثل شیر، حتما جامو پر میکنه!»
گفتند: «تازه شونزده سالته.»
گفت: «نمیشه نرفت. فرمان امامه؛ نیرو کمه.»
(به نقل از خواهر شهید)
بار آخر که میخواست برود، تمام لباسهایش را شست و غسل کرد. میخواست به زیارت برود.
گفتم: «نيومده میخواهی بری؟»
گفت: «اصل، دیدار بود که همدیگه رو دیدیم.»
صورتش بشاش و خندان بود. گفتم: «خیلی خوشحالی!»
گفت: «چرا نباشم. اینبار دیگه صدام رو به درک میفرستیم.»
آنقدر خوشحال بود که دلم میخواست من هم همراهش بروم. بعد از شهادتش وقتی آخرین نامهای را که برای دوستش نوشتهبود خواندم، علت شادیاش را فهمیدم. در آخر نامه نوشته بود: «جواب نامهام را نده زیرا این بار من شهید میشوم.»
(به نقل از برادر شهید)
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی