ما باید در هیاتهایمان مقدمهساز ظهور باشیم
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ يکي از جلوههای روشن محبت و پيوند مردم مسلمان ایران با اهل بيت (ع) برپايی آيينهای مذهبی، مجالس مداحی و نوحهخوانی است. مداحی يک هنر مذهبی است که در فرهنگ شيعه جايگاه والا و مخاطبان فراوانی دارد. چرا که به واسطه مداحی دلها متوجه اهل بيت (ع) میشود، عشقها و احساسها برانگيخته میشود و اعتقادات دينی و باورهای مردم استحکام میيابد. به همین بهانه مصاحبهای با مداح اهل بیت (ع) "محمد عربنجفی" فرزند شهید "مسلم عربنجفی" و برادر شهید "غلامعلی عربنجفی" داشتهایم که تقدیم حضورتان میشود.
نوید شاهد سمنان: لطفا خودتان را برای مخاطبین معرفی کنید.
عربنجفی: محمد عربنجفی هستم فرزند شهید مسلم عربنجفی و برادر شهید غلامعلینجفی.
نوید شاهد سمنان: از پدر و برادرتان برایمان بگویید.
عربنجفی: پدرم در سال ۱۳۶۰ در عملیات طریقالقدس در آزادسازی بستان به شهادت رسید که از عملیاتهای اولیه دفاع مقدس بودهاست. من آن موقع سه ساله بودم و چیزی به آن صورت از پدرم به یاد ندارم. بردارم غلامعلی هم در سال ۱۳۶۵ در آزادسازی مهران در سن ۱۹ سالگی به شهادت رسید.
نوید شاهد سمنان: چه شد که به مداحی روی آوردید؟
عربنجفی: همه ما عاشق اباعبدالله (ع) هستیم. در سنین نوجوانی به دلیل اینکه عمو و پسر عمویم تعزیهخوان بودند اول به تعزیه خوانی رو آوردم و پس از یکی دو سال تعزیه خواندن و زمانیکه پسر عمویم حاج عبدالله عربنجفی فرمانده گردان سیدالشهدا، به شهادت رسید من کلاس اول دبیرستان بودم. من در مراسم هفتمشان اولین نوحهام را خواندم. از جلوی دبیرستان تا حسینیه اعظم برای بچههای دبیرستانی نوحه «شهیدان زندهاند اللهاکبر» را خواندم و همان فتح بابی شد که من مداحی را شروع کنم و از سال ۷۲ تا به حال در محضر اهل بیت (ع) نوکری میکنم.
نوید شاهد سمنان: در این مسیر از چه کسانی الهام گرفتید؟
عربنجفی: قبل از اینکه من شروع به مداحی کنم حاج عبدالله میآمد منزل ما و یکسری اشعار را به من میداد و دفعه بعد که از ماموریت برمیگشت من این نوحههایی که یاد گرفتهبودم را برای ایشان بازخوانی میکردم و مورد تشویق ایشان قرار میگرفتم و واقعاً تشویقهای این شهید بزرگوار در مسیر مداحی من بسیار تاثیر گذار بود.
شهدا منشا الهام هستند و در خیلی از زمینهها شهدا آدمهای خاصی بودند. نمیگویم دستنیافتنی هستند ولی واقعاً نگرش خاصی به زندگی داشتند و این مسیری که در زندگی من باز شد این بود که دیدم این شهدا هیاتهای عزاداری را میبردند مشهد و با یک شور و حال عجیبی عزاداری میکردند که من از همان اوایل نوجوانی به این مسیر علاقه پیدا کردم که خدا را شاکرم که در همین راه محاسنم سفید شدهاست و این را بدانید که اهل بیت باید یک جایی به ما نگاه کنند و خودشان اجازه بدهند و تا موقعی که اجازه ندهند ما قدم از قدم نمیتوانیم برداریم.
نوید شاهد سمنان: چقدر برایتان مهم است که مردم از مراسم عزاداری چیزی دستگیرشان شود؟
عربنجفی: مقام معظم رهبری (حف) فرمودند و بارها هم اشاره کردند: «مداح و مداحی باید در خدمت انقلاب و ارزشهای انقلاب باشد.» اعتقاد من این است که ما نباید در مسیر مداحی سکولار وارد شویم. من خودم مداح سیاسی و انقلابی هستم ولی نه سیاسی حزبی؛ یعنی ما اشعاری را که در محرم و فاطمیه و مراسمهای دیگر میخوانیم قطعاً یک گریزی به مسائل انقلاب در آن وجود دارد چون حضرت آقا میفرمایند: «شما مداحان معلم هستید در یک جلسه روضه باید تدریس کنید.»
این اهمیت خاصی دارد که چه چیزی را باید تدریس کنیم. یک روزی وقتی کاروان اباعبدالله (ع) داشت میرفت سمت کوفه، قاصدی آمد به اباعبدالله (ع) گفت: «عراق عرب ملتهب است، نروید کوفه.»
اباعبدالله (ع) نپذیرفت. این قاصد گفت: «پس حداقل اجازه بدهید که زن و بچهها را با خودمان نبریم.» در همین لحظه حضرت زینب (س) از درون محفل فریاد زدند «نحیی معه و نموت معه؛ یعنی زندگی ما با حسین و مرگ ما هم با حسین است.» اگر نگاه کنید به این قضیه، به این نتیجه میرسیم اباعبدالله (ع) معصوم است و با علم با ناموسش به کربلا آمده برای اینکه دین بماند برای اینکه اسلام زنده بماند.
حال ما باید بگویم هدف ما از مداحی چیست؟ یا باید یک هدف متعالی را ترسیم کنیم و یا اینکه یک هدف بسیار سطح پایینی را ببینیم. اباعبدالله (ع) به گریه ما نیازی ندارد. مهم این است که اباعبدالله را آن طوری که بودند به مردم بشناسانیم؛ یعنی شخصیت اباعبدالله (ع) را. میخواهم بگویم که اباعبدالله (ع) در روز عاشورا تشنه آب نبود، تشنه شناخت بود که مردم آن زمان نداشتند. حالا ما همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند تدریس کنید؛ باید این مفاهیم متعالی را به مردم منتقل کنیم. زمان شناسی و دشمن شناسی اینها مهم هستند.
شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی مینویسد: «شمر ۱۴۰۰ سال قبل به درَک واصل شد، شمر زمانت را بشناس.» ما باید الان بتوانیم این مسائل را به مردم منتقل کنیم و هدف بنده و مسیر بنده هم همین است که امروز مردم ما باید بدانند که هنوز شمر وجود دارد و هنوز هم شیعه در اقلیت و غربت است که یکی میآد شخصیتی مثل حاج قاسم را مظلومان ترور میکند که نشون میدهد هنوز شیعه غریب است و ما رسالتمان این است که نگذاریم این خون و خون تمام شهدا پایمال شود.
نوید شاهد سمنان: تا به حال از مداحی همکارانتان ناراحت شدهاید؟
عربنجفی: بله! مداحی گاهی اوقات دارد به ناکجا آباد میرود. علتش هم این است که برای هر کاری شما باید یک ایدئولوژی داشته باشد، یک هدف وجود داشته باشد ولی برای رسیدن به هدف نباید از هر وسیلهای استفاده کنیم. باید هدف را تعیین و مسیر درست آن را مشخص کنیم. ببینید ما نباید برای رسیدن به هدف و جذب علاقهمند از یک سبک خواننده غربی و ... استفاده کنیم و جلسه اهل بیت (ع) را تنزل بدهیم.
یک وقتی حضرت آقا فرمودند: «وقتی یک عده جوان به هیاتها میآیند و بالا و پایین میپرند معلوم است معرفتی در آن جلسه وجود ندارد» یعنی ما این جوان را به رقص انداختهایم. هدف ما چیست؟ ما در این کار دعوت به خود میکنیم یا به خدا؟
این ایراد است و چون با یک سبک مبتذل مداحی میکنیم، این دعوت به خود است نه به خدا. قرآن میفرماید: « وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا» اینجا دعوت میکند به ریسمان خدا. میگوید شما به ریسمان خدا چنگ بزنید دعوت به خداگرایی و خدامحوری ولی ما چهکار میکنیم؟
وقتی هدفمان سطح پایینی مثل آوردن ترانههای غربی در مداحی است یعنی داریم مردم را به خود دعوت میکنیم، که مردم توجهشان به ما باشد. در این جا ما نمیگوییم: «واعتصموا بحبل الله»، میگوییم: «واعتصموا بحبلی؛ من ریسمانم، ببینید من دارم چقدر خوب میخوانم بپرید بالا و پایین و من را بالای مجلس بنشانید.» علتش این است که ما نوکر خوبی نبودیم اگر نوکر خوبی باشیم باید تواضع را یاد بگیریم، دعوت به خدا را یاد بگیریم و مسیر واقعی را آن جوری که اباعبدالله (ع) میخواست.
چرا یکی میشه حاج اکبر ناظم، و وقتی در بازار تهران یک چهارپایه میگذارد تا یا حسین میگوید یک عده غش میکنند. این نفس از کجاست؟ دراین نفس، تهذیب نقش دارد، اخلاق نقش دارد. چرا ما از این فاصله گرفتیم چون ما دعوت کردیم به خودمان، و دوست داریم مراسم شلوغتر باشد. گاهی اوقات به یک خانه میروی و یک روزه میخوانی با ده نفر، آن روز یک دلچسبی دیگری دارد جای دیگر شاید هزار نفر هم باشند ولی این دلچسبی را نداشته باشد چون نیت تو خدایی نیست این جلسه، جلسه نمیشود.
نوید شاهد سمنان: اشعاری که از آن در مداحی استفاده میکنید چهطور بهدست میآورید؟ آیا در مداحی نوآوری هم دارید؟
عربنجفی: من شاعر هستم و حدود ۱۲۰۰ بیت شعر آیینی دارم . یکسری اشعار را خودم میگویم و یکسری هم از اشعار دوستان استفاده میکنم. من خودم اعتقادم این است که باید به فراخور نیاز نوآوری کنیم مثلاً یک شعری را فلان مداح بزرگ مثلاً آقای کریمی و حاج منصور و دیگران در یک جلسهای میخوانند یک مستمعی آنجا نشسته این سبک رو میگیرد و حقش را ادا میکند. من نباید همان متن را اینجا ببرم در فلان روستا بخوانم. خوب شاید آن مستمع این را نمیکشد. شاید در فلان روستا نوحه سنتی جواب دهد.
من یادم است که به یک مسجدی رفتهبودیم و هیات خودمان را برده بودیم آنجا. آنجا علامت داشتند و علامتکش و کلی آدم قدیمی داشتند. درگذشته در شاهرود یک سبکی داشتیم «ای داد از این عزا» که دسته عزاداری به این نام هم داشتیم که شعر جالبی هم دارد. این قدیمیها خیلی دوست داشتند ولی هیات ما جوان بود. وقتی رفتیم در مسجد گفتیم حالا چهکار کنیم که هم جوانهای هیات ما نخواهند به سبک قدیمیها بروند و هم قدیمیها که نمیتوانند با جوانها همراهی کنند اذیت نشوند، آمدیم «ای داد از این عزا» را با اشعار خودمان ترکیب کردیم. مثلاً بیت اول «ای داد از این عزا» و در ادامه یکی از اشعار هیات خودمان را میخواندیم: «آبت ندادهاند/به لب تشنه کشتهاند» را با هم تلفیق کردیم که قسمت اول را در این اجرا پیرمردها و قدیمیها تکرار میکردند و قسمت دوم را بچه هیاتیهای ما جواب میدادند و یک تلفیق بسیار جالبی شدهبود. گاهی اوقات اگر لازم باشد از این کارها انجام میدهیم.
نوید شاهد سمنان: در این دورانی که در خدمت اهل بیت (ع) بودید چه چیزی به دست آوردهاید؟
عربنجفی: در دوران مداحی، من هر چه دارم از اهل بیت (ع) است. واقعاً شعار نمیدهم هر آنچه که من دارم از اهل بیت (ع) است. اگر بخواهم موارد را نام ببرم از حوصله مخاطبین خارج است. واقعاً به من و امثال من نگاه کردند اگرچه مثلاً برای شخص خودم اگر آبرویی، سلامتی و یک لقمه نان هم دارم همه از محبت اهل بیت (ع) بودهاست. اگر در خیابان یک نفر ما به ما سلام میکند به برکت همین نوکری است و از خودمان چیزی نداریم و این دایره بسیار وسیعی دارد.
نوید شاهد سمنان: از مداحی درآمد هم دارید؟
عربنجفی: من تا به حال از مداحی یک ریال هم دریافت نکردهام و استانهای متعددی هم مداحی کردهام. استانهای لرستان، سیستان و بلوچستان، خراسان، مازندران، گلستان و سمنان. یک خاطره جالبی که در ذهنم است این است که مرا در همان سالهای ابتدایی دعوت کردهبودند در سیستان و بلوچستان، شهر خاش.
وقتیکه به من زنگ زدند و من را دعوت کردند من گفتم: «چهطوری باید بیایم؟»
آنها گفتند: «ما بلیط برای شما میگیریم.» گفتم: « چون ایثارگر هستم میتوانم بلیط نیمبها بگیرم که به هیات شما فشار مالی نیاید.» کپی کارتم را به آنها دادم برای تهیه بلیط. من رفتم و چهار روز در آنجا ماندم. چون آنجا کلاً دو درصد شیعه داشت تهدید میکردند و هر کسی نمیتوانست به آنجا برود. موقعیکه میخواستم برگردم در فرودگاه زاهدان آقای مهندس شجاعی بخشدار به همراه امام جمعه و سازمان تبلیغات اسلامی خاش که مشترکان برنامه دهه آخر صفر را برگزار کردهبودند، آنها یک پاکت به ما دادند من به پاکت نگاه کردم و گفتم: «توی پاکت پول است؟» گفتند: «بله!»
گفتم: «من نمیخواهم و تشکر کردم.» آنها فکر میکردند که تعارف میکنم. چندین بار سعی کردند ولی فایدهای نداشت. گفتند: «مگر میشود چهار روز بیایید اینجا و هیچ دستمزدی نگیرید.»
گفتم: «اگر ۴۰ روز هم بیایم چیزی نمیگیرم، من یک ایدئولوژی دارم و بر اساس آن ایدئولوژی زندگی میکنم.»
وقتی که نتوانستند این پول را به من بدهد رفتند مغازه اسباب بازی فروشی در فرودگاه زاهدان. آقای شجاعی به آنجا رفت و یک هدیه گرفت و به من داد. گفتم: «این چیه؟» گفت: « این پول نیست هدیهای برای فرزندت است.» وقتی باز کردم دیدم یک موش پارچهای بیست سانتی است و ما از مداحی یک موش نصیبمان شدهاست.
نوید شاهد سمنان: در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
عربنجفی: اباعبدالله (ع) فرمود: « إنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ: بَینَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه.» نگاه کنید این برای ما یک نقشه راه است و این فقط یک سخن از قول ابا عبدالله الحسین (ع) نیست یک نقشه راه است. امام حسین فرمود: «این آدم ما را بین دو راه قرار دادهاست. اینکه باید بجنگیم یا باید ذلت و خواری را بپذیرم و هیهات من الذله.» این تفکری بود که انقلاب اسلامی ما با آن به پیروزی رسید. وقتی که امام (ره) شعار نه شرقی نه غربی را داد، جمهوری اسلامی الهام گرفتهبود از مکتب اباعبدالله (ع).
به قول آیتالله بهجت (ره) که فرمود: «شما سعی کنید امام حسینی بشوید نه هیاتی.» ما متاسفانه مشکلمان چه در مداحی و چه در هیات داری این است که داریم بچه هیاتی تربیت میکنیم نه امام حسینی، و این یک ایراد بسیار بزرگ است و من خواهشم از مداحان، سخنرانان و سینهزنها این است که همه مردم را به امام حسینی شدن دعوت کنیم آن هم با شعار نمیشود با عمل میشود. با شعار دادن مردم از ما چیزی را قبول نمیکنند ولی اگر عمل کنیم مردم باور میکنند بنابراین من اعتقادم این است که نشود که ما اباعبدالله (ع) زمان خودمان را، خودمان به مسلخ ببریم.
ببینید ما در روزگاری زندگی میکنیم که دشمن از هر طرف دارد فشار میآورد. اگر ما با فرهنگ امام حسین (ع) آشنا شویم، درسته مشکلات داریم، گرانی داریم و ... ولی نباید بگذاریم که اصل نظام جمهوری اسلامی تضعیف شود چون امام (ره) فرمود: «حفظ حکومت جمهوری اسلامی از جان امام زمان هم اولاتر است.» ببینید حضرت آقا (حف) همهاش از پروژه نفوذ سخن میگویند و یک عده واقعا دارند مسیری را میروند که دشمن میخواهد. ما باید هوشیار باشیم.
امروز آقا فرمودند: «رعایت مسائل بهداشتی از طرف هیئتها الزامی است.» ولایتمداری چیست؟ حال اگر ما مسائل بهداشتی را رعایت نکنیم پس ولایت را هر جا که به نفع ما باشد قبول داریم، این ولایتمداری نیست. انشالله نشود که ما مصداق اشباهالرجال عصر خودمان بشویم. امیرالمومنین (ع) به مردم گفت: «به میدان نبرد بروید.» گفتند: «تابستان است و گرم.» در زمستان به آنها گفت: «به میدان نبرد بروید.» گفتند: «زمستان است و سرد.» کار به جایی رسید که امیرالمومنین (ع) فرمود: «يا اشباه الرجال ولا رجال؛شما مرد نیستید شما سایههای مَردید.»
من اعتقادم این است که ما در هیاتهایمان باید مقدمه ساز ظهور باشیم یکی از مقدمات ظهور این است که ما در این نظام پرچمی را که بلند شدهاست، نگذاریم بیفتد. خدا رحمت کند حاج قاسم (ره) را ایشان فرمود: «امروز جمهوری اسلامی و ایران حرم است اگر این حرم ماند، بقیه حرمها هم میماند.» ما باید به سمتی برویم که شهدای ما رفتند مسیری را که حضرت آقا اشاره میکند، کافیه یهکم دقت کنیم، میفهمیم که ایشان چه مسیری را نشان میدهند. گاهی اوقات از ولی جلوتریم یا از ولی عقبتریم، ما باید پشت سر ولی همزمان حرکت کنم. اگر با ولی باشیم انشاالله عاقبت بهخیر میشویم.
گفتگو از حمیدرضا گلهاشم