«سرمای ماندگار»؛ کارنامه عملیاتی تیپ مستقل ١٢ قائم آل محمد (عج) در عملیاتهای بیتالمقدس دو، سه و شش
شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۰۰
نوید شاهد - کتاب "سرمای ماندگار" به قلم محمد عمادالدین، کارنامه عملیاتی تیپ مستقل ١٢ قائم آل محمد (عج) در عملیاتهای بیتالمقدس دو، سه و شش است.
در قسمتی از متن کتاب میخوانیم:
«وضعیت بسیار دشوار بود، بلافاصله بعد از استقرار ارتباط بیسیم ما با گردان قطع شد، بیشتر از دو سنگر در بالای ارتفاع نبود و این سنگرها هم سقف نداشتند، هوا بسیار سرد بود، طاقت را از نیروها میگرفت، گاه و بیگاه عراقیها به سمت ما تیراندازی میکردند، هنوز بازار تبادل آتش به علت نزدیکی به انتهای عملیات داغ بود، گلولههای توپخانه دو طرف، غرشکنان از بالای سر ما عبور کرده و نزدیک و دور به زمین میخوردند، تیربارچیهای عراق، شاید بیهدف تیراندازی میکردند، موشکهای آرپیجی هفت عراق از بالای سرمان رد میشدند و پشت سرمان به زمین میخوردند.
کافی بود کوچکترین شعلهای از آتش دیدهشود، عراقیها خط را گلولهباران میکردند، برانکاردی برای حمل مجروح وجود نداشت، با اسلحه و پتو برای حمل مجروح برانکارد ساختیم. سردی هوا به حدی بود که آقای خلیلنژاد در حال نگهبانی با اسلحه همانند چوب خشک شدهبود و زمانی که به او دست زدیم، افتاد. بلافاصله با همان برانکارد دستساز او را به عقب منتقل کردیم و با آتش او را گرم کردند تا به هوش بیاید و حالش کمی روبهراه شود. با این وضعیت، بیشتر از ۲۴ ساعت توان باقی ماندن در بالای ارتفاع وجود نداشت. با سرآمدن این مدت گروهان بعدی جایگزین و ما از خط برگشتیم.
گروهان حضرت قائم در شب بعد حدود ساعت ۱۰ شب جایگزین گروهان حضرت علی اکبر شد. مسئولیت هدایت این گروهان با برادر خراشی، جانشین گروهان بود که واقعه را اینگونه شرح میدهد:
ارتفاعی که بر روی آن مستقر شدیم به نحوی بود که عراقیها بالای سرمان بودند؛ طوری که اگر سنگی را هم از آن بالا روانه میکردند به ما آسیب میرساند، اما چون سنگرها برفی بود و ما هم سعی کردیم با چوب و پلاستیک براي سنگرها سقف بسازیم و با برف استتار کنیم، عراقیها از جای ما به طور دقیق اطلاع نداشتند و خودشان هم ترس از ما داشتند، چون گمان نمیکردند که تعداد ما کم باشد ...»
نظر شما