«روی ریل عاشقی»؛ خاطرات جمعی از ایثارگران اداره کل راهآهن شمالشرق از دوران دفاع مقدس
«یکی از شهدای راه آهن، شهید عامری بود. اوایل انقلاب در سپاه شاهرود یک سری نقل و انتقالاتی صورت گرفتهبود و گروهی میآمدند و گروهی دیگر میرفتند. شهید حسن عامری از نیروهایی بود که از سپاه بیرون آمدهبود و ارتباطاتی با جبهه و جنگ داشت و به عنوان نیروی رزمی و بسیجی به جبهه میرفت. آقای تیموری گفت: ایشان نیروی کارآمد و خوبی است و ایشان را بیاورید برای خودمان و در حراست جذب کنیم. با ایشان صحبت کردیم. گفت: من میآیم ولی یک شرط دارم و آن اینکه چون فرمانده گردان هستم، هر زمان که لازم باشد به جبهه اعزام شوم، به هیچ وجه مخالفت نکنید، دو یا سه ماهی اینجا مشغول به کار شد.
یک روز آقای علیخانی که فرمانده گردان بود نیاز به ایشان را اعلام کرد. بنده به ایشان گفتم: هنوز مراحل جذب شما تکمیل نشده و هنوز هیچ چیز مشخص نیست. ایشان گفت: چه مشخص باشد و چه نباشد من میخواهم بروم. قرار بر این شد که نامه اعلام نیاز به ایشان از سپاه صادر شود مبنی بر اینکه وی جزء کادر گردان است و سپاه نیاز ضروری به ایشان دارد و باید برود و این درخواست داخل پرونده به صورت موقت باشد؛ چون میبایست به منطقه جنگی اعزام میشد و اتفاقاً همین طور هم شد.
نامه را گرفتیم و ما هم تأیید کردیم و اداره کل هم طی حکمی، آقای عامری به مدت سه ماه به منطقه جنگی معرفی شد. همه کارها انجام شد و ایشان به جبهه رفت و بنده خوب خدا شهید شد. ضمن اینکه یک مدت هم مفقودالاثر بود. آن مدارک برای صدور احکامش مفید واقع شد.»