آرزوی آخرین دیدار با او بر دلم ماند
نوجوانی با قامت استوار و عزمی راسخ
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید علیرضا زارعین فرزند محمدرضا، دهم خرداد ۱۳۴۴ در تهران متولد شد. پدرش کارمند بازنشسته بهداری بود و از این طریق، امورات خانواده هشت نفری خود را میگذراند. علیرضا تا دوم راهنمایی در زادگاهش تحصیل کرد. همزمان با شروع جرقههای انقلاب همراه با سیل مردم در تظاهرات شرکت میکرد، همچنین در یک مغازه باطریسازی هم مشغول به کار شد. در کلاس سوم راهنمایی درس میخواند که جنگ تحمیلی آغاز شد. علیرضا درس و مدرسه را رها کرد. او هرچند نوجوان و فقط ۱۵ بهار زندگی را پشت سر گذاشته بود اما قامتی استوار و عزمی راسخ داشت، با دست های کوچکش اسلحه ای به اندازه خشم ملت ایران برداشت و به سوی قلب سیاه دشمن نشانه رفت.
آرزوی آخرین دیدار با برادرم برای همیشه بر دلم ماند
با عضویت در بسیج، دوره آموزشی ۴۵ روزه را در پادگان امام حسین (ع) کرج گذراند. یک بار به مرخصی آمد و سپس عازم جبهه شد.
خواهر علیرضا نقل میکند: «علیرضا مرخصی گرفته و همین روزها به خونه میاد.» با شنیدن این خبر از دهان مادرم موج شادی پخش شد توی خانه ما. خیلی زود گوشه گوشه خانه پاکیزه شد و بوی عطر و گلاب گرفت. مادرم اما با چه اشتیاقی بلوز بافتنی را که برای علیرضا سر گرفته بود میبافت. یک بعد از ظهر هم به اتفاق مادر به مغازه کفش «بِلّا» رفتیم و یک جفت کتانی خریدیم. شب به نیمه نرسیده خوابم برد.
صبح که از خواب بیدار شدم، رختخواب علیرضا کمی آن طرفتر تا خورده بود. مادرم گفت: «وقتی خواب بودی علیرضا اومد. دلش نیومد بیدارت کنه. کفش و بلوز بافتنی را که توی ساکش گذاشتم خیلی خوشحالش کرد. بهت خیلی سلام رسوند و رفت!»
آرزوی آخرین دیدار با برادرم برای همیشه بر دلم ماند.
هجده سال بعد بازگشت
بیست روز با مسئولیت تک تیرانداز در جبهه خدمت کرد. بیست و چهارمین روز آبان ماه ۱۳۶۱ در منطقه سومار به دلیل جراحات وارده بر بدنش به شهادت رسید و مفقود شد. هجده سال بعد، گروه تفحص پلاک و استخوانهای پاکش را کشف کردند. چهاردهمین روز مرداد ۱۳۷۹ تشییع و در فردوس رضای دامغان به خاک سپرده شد.