انتخاب آگاهانه شهادت وصیت نامه شهید شکر الله اصغری اعلایی
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید شکرالله اصغریعلائی» بیست و هفتم دیماه ۱۳۲۳ در روستای اعلا از توابع شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش محمدعلی (فوت ۱۳۴۵) و مادرش منورهحاجی نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارمند آتشنشانی بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم فروردین ۱۳۶۱ در شوش بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای بهشتزهرای شهرستان تهران واقع است.
بسمالله الرحمن الرحیم
اولاً سلام خدمت همگی شما و خوانندة [۲]این وصیتنامه. اینجانب، شکراله اصغری علائی، فرزند محمدعلی، شماره شناسنامه ۵۰، صادره از سمنان تولد ۱۳۲۳ وصیت میکنم که اگر من در راه خدا شهید شدم، از همه شما میخواهم که گریهزاری نکنید. چون کسی که فرزند، برادر، شوهر، یا پدر خود را در راه خدا میدهد، گریه ندارد و خیلی هم باید خوشحال و افتخار کنید. این حقیر در راه الله شهید شده است. من نمیدانم چه باید بنویسم. مگر امکان دارد که دشمن در مملکت [۳]ما باشد و خیانت به آب و [۴]خاک بکند، ولی ما بگوییم به ما چه؟ نه این طور نیست. یک انسان مسلمان وظیفه شرعی او است که از دین خدا و مملکت [۵]خود دفاع کند. من هم اولاً مقلد امام هستم و بعد هم وظیفه شرعی خود میدانم که با دشمنان خدا و پیغمبر باید جنگید و من هم با رضایت خودم [۶]این راه را انتخاب کردهام و کسی مرا مجبور نکرده است و راضیام به رضای [۷]خدا. هرچه او بخواهد همان است «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا» [۸]یعنی به ریسمان خدا چنگ بزنید و متفرق نشوید و من این را به دنیا اعلام میکنم [۹]که از دید خود میبینم. اگر تمام دنیا جمع شوند [۱۰]لشکر به ایران بکشند، نمیتوانند با ما بجنگند چرا [که]اولاً ایمان داریم و بعد هم فرمانده کل ما امام زمان (عج) است و نایبش امام خمینی. به خدا اگر کسی در این راه [۱۱]آمده باشد، میداند وگرنه نمیداند این لشکر ایران چه هستند جز خدا، همه رزمندگان شاد هستند و مثل شیر میخروشند. [۱۲]مگر میشود جبهه جنگ به این طور باشد، نه لشکر (الله) که همة لشکر اسلام از سر شب تا سحر به دعا و نماز مشغول هستند. والله [۱۳]خدا پشت و پناه [۱۴]همه ما است. خلاصه [۱۵]من وصیت را از اینجا شروع [۱۶]میکنم. زمین کرج که زیر خط راه آهن [۱۷]است، سه دانگ [۱۸]آن مال من است و سه دانگ [۱۹]آن که در اداره بهنام آقای فرامرز [۲۰]است و قولنامة آن هم بهنام من است، مال برادرم ماشااله است و پول آن را همه داده است و برای دیوارکشی هم سهم خود را داده و مقداری [۲۱]در حدود هشت هزار تومان هم از من طلب دارد و دیگر هیچ حسابی نداریم و سند [۲۲]زمین هم از فرامرز [۲۳]بگیرید و بهنام او بکنید و از حسین شیردره ۲۵ هزار تومان بابت دو قطعه زمین فردیس طلب دارم، تمام خرج با ایشان است، پول را میدهد و دو قطعه زمین سه دانگی [۲۴]را بهنام ایشان بکنید و خانه تهران هم اگر بچهها در تهران ماندنی باشند [۲۵]استفاده کنند و اگر نه بفروشند بروند در سمنان و مبلغ یکصدوبیست تومان بدهید به همسرم و بقیه را بین فرزندانم بهطور شرعی پسر سهم پسری و دختر سهم دختری خود و زمین کرج سهم مرا بفروشند [۲۶]و مبلغ صد هزار تومان آن را برادرم ماشااله و مادرم منور و همسرم فاطمه و پدرخانم من محمدعلی این چهار نفر به مکه بروند و بقیه آن را خمس و زکات بدهند و تیرآهن را هم بفروشید [۲۷]و اگر بچهها [۲۸]تهران خواستند بمانند، هرطور شده یک طبقه را [۲۹]برای آنها بسازید تا در زندگی خودشان در مضیقه [۳۰]نباشند و زیادی تیرآهن را هم بفروشید. [۳۱]من مبلغی در [۳۲]شرکت تعاونی کوشش در اداره دارم، محمود میداند از [۳۳]او بپرسید و شما را راهنمایی [۳۴]میکند و خانه محمود هم من، مبلغ دو هزار تومان از او میخواهم و دیگر حسابی [۳۵]ندارم و اگر دولت بانک رفاه [۳۶]سهم مرا به من بخشید شما مبلغ پانزده هزار تومان به او میبخشید و بقیه را از او یکجا و یا قسط [۳۷]میگیرید و خانه را بهنام او میکنید و اگر بانک رفاه نبخشید [۳۸]و پول ۲ هزار تومان را از او میگیرید [۳۹]و خانه را بهنام ایشان میکنید و بچههایم را اول به خدا و بعد به شماها میسپارم و یادآوری هرچه محمود به بانک بدهکار است نه همه کلّ خانه و این یادآوری که پول شرکت هرچقدر است مال فرحناز است غیر از سهم او.
[وصیتنامهای دیگر]بسمالله الرحمن الرحیم
«واعتصموا بحبلالله جمیعا و لاتفرقوا» [۴۰]«یعنی به ریسمان خدا چنگ بزنید و متفرق نشوید».
خدا را شکر میکنم که این سعادت را نصیب من کرده که بتوانم در راه او جهاد کنم و با چشمی باز این راه را انتخاب نمودهام و اکنون ماه محرم است، ماه حسین، ماه خون، ماه پیروزی حق بر باطل و قابیلان [۴۱]بدانند که هابیلان [۴۲]بر آنها پیروز خواهند شد و این وعده خداست و این نهضت آغازگر آن است و این افتخار نصیب من شده است که در آن راه ستیز میکنم و با رهبری امام خمینی این سربازان امام زمان انشاالله [۴۳]پرچم اسلام را در سراسر دنیا برپا خواهیم کرد. من وصیت میکنم که برادرانم و فرزندان من راهم را ادامه دهند تا اسلام به پیروزی نهایی برسد و حق بر باطل پیروز شود. اگر شهید شدم، از همسرم میخواهم که خودش و فرزندانم لباس سیاه نپوشند. [۴۴]دوست دارم لباس شادی بر تن کنند و چشم دشمنان اسلام را کور کنند [۴۵]و برایم گریه نکنند. به مادرم و برادرانم و خواهرم بگویید شما هم همینطور، لباس شادی بر تن کنند و گریه نکنند. چون من در راه خدا رفتهام و در راه خدا کشته شدهام. من افتخار میکنم که در این راه دشمن را بکشم و بعد شهید شوم و بدانید اگر شهید شدم، حتماً چند نفر از آنها را کشتهام و بعد شهید شدهام [۴۶]ولی به یاری خداوند و به رهبری امام خمینی، انشاءالله [۴۷]میجنگیم [۴۸]تا عراق را کاملاً بگیریم [۴۹]و قبر امام حسین را در بغل میگیرم و زیارت میکنم و بعد بهسوی شما برمیگردیم،
[۱]- در بالای وصیت نام و امضای شهید با تاریخ ۱۱/۱۲/۶۰ آمده است.
[۲]- در اصل وصیت «خوانده».
[۳]- در اصل وصیت «مملک».
[۴]- در اصل وصیت بین آب و خاک واژة «واو» ندارد.
[۵]- در اصل وصیت «مملک»
[۶]- بعد از واژة خودم «به» زاید است.
[۷]- در اصل وصیت «رزای».
[۸]- آل عمران/ ۱۰۳.
[۹]- در اصل وصیت «میکنیم».
[۱۰]- بعد از واژة شوند «به» زاید است.
[۱۱]- در اصل وصیت «را».
[۱۲]- در اصل وصیت «میخورشند».
[۱۳]- در اصل وصیت «ولا».
[۱۴]- در اصل وصیت «پشتپهنای».
[۱۵]- عبارت در اصل وصیت چنین است: مگر میشود جبهه جنگ به دین طور نه جز لشکر (اله) که هم لشکر اسلام از سر شب تا صحر به دعا و نماز مشغول هستند ولی که خدا پشت پهنای همه است خولاصه.
[۱۶]- در اصل وصیت «شرع».
[۱۷]- در اصل وصیت «رآهن».
[۱۸]- در اصل وصیت «دنک».
[۱۹]- در اصل وصیت «دونگ».
[۲۰]- در اصل وصیت «فرامز».
[۲۱]- در اصل وصیت «مقدار».
[۲۲]- در اصل وصیت «نداریم و زمین» واژة «سند» اضافه شده است.
[۲۳]- در اصل وصیت «فراز».
[۲۴]- در اصل وصیت «دونگی».
[۲۵]- در اصل وصیت «ماندن باشد».
[۲۶]- در اصل وصیت «بفرشند».
[۲۷]- در اصل وصیت «بفرشید».
[۲۸]- در اصل وصیت «بچه».
[۲۹]- در اصل وصیت «رو».
[۳۰]- در اصل وصیت «مزیقه».
[۳۱]- در اصل وصیت «بفرشید».
[۳۲]- در اصل وصیت «مبلغ دو».
[۳۳]- در اصل وصیت «از» ندارد.
[۳۴]- در اصل وصیت «راهنمائی».
[۳۵]- در اصل وصیت «حاجی».
[۳۶]- در اصل وصیت «با یک رفا».
[۳۷]- در اصل وصیت «قصط».
[۳۸]- در اصل وصیت «اگر بانک رفا ببخشید».
[۳۹]- در اصل وصیت «میکیرید».
[۴۰]- آل عمران/ ۱۰۳.
[۴۱]- ر. ک. تعلیقات.
[۴۲]- هابیل نام پسر حضرت آدم است که به دست برادر خود قابیل کشته شد، زیرا خداوند وی را بر برادرش قابیل ترجیح داد و قربانی او را پذیرفت. (فرهنگ فارسی معین).
[۴۳]- در اصل وصیت «انشااله».
[۴۴]- در اصل وصیت «نپوشم».
[۴۵]- در اصل وصیت «کور کند».
[۴۶]- در اصل وصیت «شدم».
[۴۷]- در اصل وصیت «انشااله».
[۴۸]- در اصل وصیت واژة «و» بین میجنگیم تا زاید است.
[۴۹]- در اصل وصیت «میگیریم».
منبع: کتاب وصیت نامه کامل شهدای استان سمنان / نشر شاهد / بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان