خاطرات شهید والامقام حسین منتظری در «از انتظار بسوخت»
سهشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۲۳:۵۵
قسمتی از خاطرات شهید والامقام «حسین منتظری» را در کتاب «از انتظار بسوخت» میخوانیم.
قسمتی از متن کتاب
عملیات به اوج رسیده بود. بچهها با عراقیها سینه به سینه شده بودند. دو روز بود که گردان مستقیماً با عراقیها ميجنگيد. بعد از شکستن خط دشمن در هور الهویزه پاتکهاي آنها را جواب داده بودیم. آخرين پاتک تمام توان ما را گرفت. بسیاری از بچهها شهید و مجروح شده بودند. گردان در نزدیکی دجله و پشت جاده سنگر گرفته بود.
عراقیها چند متر آن طرفتر پشت خاکریز بودند. صدای حرف زدن آنها را میشنیدیم. وقتی میخواستند جلو بیایند کیل میکشیدند و هلهله ميكردند. بچههای ما هم با الله اکبر پاسخ آنها را میدادند و سینه به سینه مقابله میكردند.
خورشید به سختی میتابید. توان ما به انتها رسیده بود. باز عراقیها کیل کشیدند. اما ما كه نه مهمات کافی داشتیم و نه آذوقهي مناسب و آب، بنا را بر مقاومت گذاشتیم تا شهادت که حالا در چند قدمی ما بود. اميدي به آمدن نيروي تازهنفس نبود. ناگهان ...
مشخصات کتاب :
نام کتاب: از انتظار بسوخت
قطع رقعی
تعداد صفحات 96 صفحه
شمارگان: 2500
ناشر: کتاب سمنگان
چاپ اول 1391
نویسنده: سرکار خانم زهرا شاهینی
تهیه کننده : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان با مشارکت شهرداری و شورای اسلامی شهرستان شاهرود
نظر شما