سه‌شنبه, ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۲
مادر شهید «محمود کارخائی» می گوید: «هنگامی که خیلی برایش بی تابی می کنم و هوای دیدن او به سرم می زند؛ مخصوصاً وقتی که نماز می خوانم، احساس می کنم در کنارم نشسته است. آری! به طنین صدای گوشنواز و عطر دل انگیز حضورش دلخوشم و بی هیچ تردیدی او با من است.» توجه شما را به مطالعه خاطراتی از مادر این شهید گران‌قدر جلب می کنیم.

 

ب
 
به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید محمود کارخائی پنجم اردیبهشت ۱۳۳۹ در روستای رستم‌آباد از توابع شهرستان گرمسار به دنیا آمد. پدرش یدالله، کارگر بود و مادرش خاوربانو نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. کشاورزی می‏‌کرد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
 
 
این خاطرات به نقل از مادر شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود.

عطر حضور شهید در بیداری

 
من چندتا فرزند دارم، اما محمود چیز دیگری بود و خدا با گرفتن بهترین‌ها مرا امتحان سختی کرد.
 
هنگامی که خیلی برایش بی‌تابی می‌کنم و هوای دیدن او به سرم می‌زند؛ مخصوصاً وقتی که نماز می‌خوانم، احساس می‌کنم در کنارم نشسته است. آری! عطر حضور فرزند دلبندم را کاملاً احساس می‌کنم. حتی گاهی اوقات حضور دیگر امواتم را در هنگام نماز احساس می‌کنم.

وقتی هر پنجشنبه از مزار پاکش برمی‌گردم، مریض و ناراحت می‌شوم. گویا محمود مرا ملامت می‌کند و می‌گوید: «مادر چرا اینجوری می‌کنی؟ چرا این‌قدر برای زیارت مزار من خودت را به زحمت می‌اندازی؟»

آری! به طنین صدای گوش‌نواز و عطر دل انگیز حضورش، دلخوشم و بی‌هیچ تردیدی او با من است.
 
 

دستگیری از فقرا

محمود در کمک به دیگران و رفع مشکل نیازمندان، واقعاً نمونه بود. وقتی که برادرش به منزل ما می‌آمد و ماشین خود را مقابل منزل پارک می‌کرد، محمد با ماشین برادر، سراغ کارهای خیر نیمه تمام خود می‌رفت.
 
برای یکی نفت می‌خرید و به درِ خانه‌اش می‌رساند، برای دیگری مایحتاج زندگی‌اش را تهیه می‌کرد. خلاصه عشق عجیبی نسبت به دستگیری از مستمندان و نیازمندان داشت و حتی از کمک‌های مالی در حق کسانی که نیاز مالی هم نداشتند دریغ نمی‌کرد.
 
 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده