«میتوانم بگویم که او محور این انقلاب بوده است.» شاید چنین تعبیر بلندی را حضرت امام (ره) در حق هیچ کس از بزرگان انقلاب و اصحاب خلص و خاص خود، اینگونه ادا نکرده است؛ و پس از آن جملاتی چنین از مقام معظم رهبری: «این عالم ربانی، که یکی از ارکان اسلام و بانیان انقلاب اسلامی ایران بود، با مبارزات خود در دوران اختناق و مقاومتش در برابر دشمن و با ایثار و فداکاری اش پس از انقلاب و حضورش در همه صحنههای حساس و سازنده، سند افتخاری برای جامعه روحانیت و نمونهای از یک عالم مبارز و مجاهد اسلام بود. وجود با برکت او، میتوانست در عرصه پیکار حق با باطل، کارساز و مشکلگشا و راهنما باشد و حیاتش، مشحون از جلوههای مبارک حیات طیبه اسلامی بود. او از شهادت بیمی نداشت و با حضور خود و عمل صالح خود، آمادگیاش را برای شهادت اعلام میکرد.»
تهران و شهرها را وحشیانه زیر موشک گرفته بودند، انواع سلاحها و گازهای شیمیایی را در شهرها و جبههها به کار می بردند تا معادله را طبق نقشه نظام سلطه جهان تغییر دهند. 12 تیر 1367 ناوگان شیطان، حریم پاک خلیج عشق را شکست و هواپیمای حامل ۲۹۰ مسافر بی گناه و بی دفاع را با دو موشک، منفجر کرد و بستر نیلگون و فیروزه رنگ خلیج فارس، مدفن لالههای پرپر و پاره پیکری شد که مظلومانه قربانی شرارت و کین توزی بانیان نظم نوین جنایت و وحشت شدند...
در گرمای تند تابستان و میان ازدحام جمعیت عزادار، مراسم تشییع شهدای حمله تروریستی اسرائیل در قطعه ۴۲ بهشت زهرا برگزار شد؛ جایی که اشکها و نوای یا حسین، فضای عاشورایی آن روز را شکل داد و یادآور روزهای داغ کربلا بود. مادران، خواهران و فرزندان، همراه با مردم ایران، در وداعی ماندگار، از قهرمانان وطن خود که راهشان را در مسیر شهادت پیمودند، تجلیل کردند.
سردار محمد کاظمی رئیس فقید سازمان اطلاعات سپاه، در حمله رژیم صهیونیستی به تهران به شهادت رسید. این فرمانده ارشد امنیتی سالها نقش کلیدی در مقابله با نفوذ دشمن داشت.
ساعاتی پس از آنکه سرلشگر غلامعلی رشید به همراه با سردارانی بلندقامتی همچون: باقری و سلامی و حاجی زاده در جنایت وحشیانه رژیم پلید صهیونی، شهید عاشورایی غدیر شد و به شهیدان دفاع مقدس و مقاومت جهانی اسلام پیوست، شهید شادمانی با حکم فرمانده کل قوا، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) شد. اما انگار او هم باید خیلی زود، تنها چهارروز بعد، اجر چهل و چند سال مجاهدت خود را با شهادت به دست شقیترین جانیان عصر میگرفت و فرمانده فداکار سالهای دفاع مقدس هشت ساله، شهید جنایت صهیونیسم خبیث میشد و با همرزمان و همسنگران شهیدش، پروازی خونین آغاز میکرد.
خبر، کوتاه بود اما مثل آواری از فاجعه فرود آمد. خبر نبود؛ صاعقه بود. مگر می شد باور کرد همراه با چندتن از بلندقامت ترین قله های اقتدار نظامی و دفاعی کشور، محبوبترین فرمانده بعد از حاج قاسم و طراح و معمار قدرت بازدارندگی و تهاجمی ایران و نماد اقتدار دفاع پیشگیرانه، دیگر در میان ما و کنار این مردم و رهبرشان نباشد؟ مگر می شد ایران مقتدر را بدون حاجی زاده تصور کرد با آن چهره دلنشین و آن لبخند نجیب و محجوب و شیرین همیشگی اش؟ او که همین چندساعت قبل به پابوس کریمه اهل بیت (س) رفته بود و در مجلس جشن غدیر با مداحی حاج میثم مطیعی و حاج مجید بنی فاطمه، ساده و خاکی و بی ریا، بین مردم نشسته بود.... مگر می شود باور کرد؟!