دیده دوست نباید به کف دشمن دوخت
همگام با اوج گیری انقلاب اسلامی ایران وارد صحنه های تظاهرات و راهپیماییها و مراسمات مذهبی شدند تا اینکه انقلاب اسلامی پیروز گردید .


نام شهید: علیمردان

نام پدر: علی

تاریخ تولد: 1348

محل تولد: دوپر نظری

تاریخ شهادت: 65/4/19

محل شهادت: مهران

زیارتگاه : روستای دوپرنظری

 

زندگینامه

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی

ای نفس به آرامش رسیده مطمئن باش و به سوی پروردگارت بازگرد تو از او خشنود و او از تو خشنود و در صف بندگان خاص من درآی و در بهشت من داخل شو.

شهید آغازگر راهپیمایی بی مانند تاریخ به سوی الله اند.

شهید علیمردان چک نژاد در سال 1348 در یک خانواده مؤمن و مستضعف در روستای دوپر نظری چشم به جهان گشود. پدر و مادرش سالهای سال رنجها و زحمتهای زیادی کشیدند تا او را پرورش دادند و بزرگش نمودند وی در سن 6 سالگی با علاقه وافری که داشت قدم به عرصه علم و آموزش و شناخت دین یعنی مدرسه گذاشت. دوران ابتدایی را در روستای خودش(دوپرنظری) گذرانید. همگام با اوج گیری انقلاب اسلامی ایران وارد صحنه های تظاهرات و راهپیماییها و مراسمات مذهبی شدند تا اینکه انقلاب اسلامی پیروز گردید و جنگ تحمیلی شروع شد. ضمن درس خواندن فعالیت چشمگیری را در امر انقلاب داشته است. بعد از اتمام دوران ابتدایی جهت ادامه تحصیل به روستای گدار تختی عزیمت نمود تا دوران راهنمایی را آغاز کند. شهید دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید مفتح گدار تختی با رنج و مشقت های زیادی که متحمل شده بود سپری نمود. به هنگام برگشتن از مدرسه سراغ پدر می رفت تا همدوش او مشکلات زندگی را برطرف نماید و در کار کشاورزی و دامداری پدرش را همیاری می کرد و گاهی مشاهده نگردید که پدر و مادر و اهل خانواده شان را از خود نگران کرده باشد. شهید چک نژاد در خانواده ای مخلص و متدین و متعهد به انقلاب اسلامی زندگی می نمود. در سال 1361 یکی از برادران شهید در حمله والفجر مقدماتی به درجه رفیع شهادت نائل آمد ولی ناگفته نماند با از دست دادن برادرش بیشتر جنب و جوش از خود نشان می داد و مرتباً از پدر و مادرش درخواست رضایت کامل جهت اعزام به جبهه را می نمود و می گفت: ای پدر و ای مادر مهربان من باید حتماً به جبهه بروم و سلاح آغشته به خون برادرم را بردارم و در میادین رزم جان ناقابل خود را نثار انقلاب کنم. آری شهید بعد از اتمام دوره راهنمایی جهت اشتغال به کسب تعلیم ثبت نام و دوران دبیرستان را شروع نمود که دوران اول دبیرستان را در لیکک و دوم و سوم را در کت گذرانید . در طول دوران دبیرستان یکی از اعضای فعال انجمن اسلامی دبیرستان شهید رجایی کت و عضو فعال ستاد مقاومت شهید رجایی گدارتختی به شمار می رفت. شهید همچون دیگران عاشق شهادت و جبهه بود و لحظه ای از فعالیت جهت ادامه انقلاب و جنگ خسته و غافل نمی ماند. پدر و مادرش خیلی او را دوست داشتند. او عاشق اسلام و قرآن بود و ساده زیستن را دوست داشت و همیشه مظلوم و پرتلاش بود بی تکبر بود و در لباس پوشیدن ساده بود. یکی از دوستان شهید نقل می کند: هنگامی که مادرش تقاضای ازدواج برای وی نمودند شهید در جواب می گفت: عروس من سلاح است و حجله گاه من سنگر. در چهره ایشان شهادت نمایان بود.

شهید چک نژاد سالهای فراغت و تعطیلی خویش را همیشه صرف کار کردن می کرد. ایشان از کوچکی تا لحظه شهادت هیچ فرقی بین خانواده خودشان با دیگران قائل نمی شد و هیچ وقت سخن ناحق و نسنجیده ای را به زبان نمی آورد. بارها و بارها عزم سفر به دیار عشق را کرد. در همین سفرها در تاریخ 64/12/4 از طریق رامهرمز عازم جبهه گردید و در پادگان علی اکبر حیدریه اهواز آموزش های نظامی لازم را سپری نمود تا اینکه در وقت مناسب به جبهه های جنگ اعزام شود. شهید چک نژاد همیشه تکیه اش روی این موضوع بود که آموزش و پرورش و دیگر ارگانها در انتخاب نیروهای خویش باید حداکثر دقت لازم را بنمایند زیرا سرنوشت جامعه ما به دست این افراد است و می گفت: نیروهایی که برای ادامه تحصیل به مراکز تربیت معلم یا جاهای دیگر فرستاده می شوند باید از خانواده های پاک و مخلص و مستضعف و متعهد به انقلاب و جمهوری اسلامی باشند. با این همه تفاصیل شهید چک نژاد در تاریخ 65/4/31 با گرفتن رضایت کامل حتی اینکه رضایت گرفته بود که پدرش او را بدرقه کند عازم میدانهای خون و قیام گردید. او با همرزمانش در گردان ثارالله در تاریخ 65/4/12 وارد منطقه عملیاتی شد و بعد از مدتی جانفشانی در منطقه عملیاتی کربلای یک در تاریخ 65/4/19 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و روح ملکوتیش به سوی آسمانها پرواز کرد.

شهید چک نژاد نیلوفر زیبایی بود و بلبلی از بستان تجلیل، گلی از گلزار توحید به غرش طوفان و درخشش ستارگان دوردست. زبان بلیغ و رسای شهید و اخلاق و رفتار ایشان و برخورد او با مردم عجیب و غریب بود. برادر شهیدش صفات زیبای ایشان را داشت و همانند ایشان خوش اخلاق، خوش برخورد و باتواضع و فروتن بود. اما درباره شهید سخن گفتن بهتر است . او رفت تا ایمان نرود تا شاهد و ناظر تاریخ فردایمان باشد و جاودانه بماند و رسالتش را بر دوش ما تعویض نمود و چه بسا شهادتش فریاد کشید: ای انسانهای مکتب توحید به پاخیزید که ایران کربلای دیگر به شاهد گرفته است. او جبهه را با کوله بار عشق درنوردید و کبوتروار پرکشید و سلاح آتشین را بر ابلیسان زمان گشود و چه زیبا و دل انگیز بود لحظه ی فرش مسلسلهای آن عارف. ای مهران عزیز ای شهر خون و قیام گواه باش گواه ایثارگریها و فداکاریهای شهید چک نژاد بودی و خوب می دانی که گوشت و پوست و خون خود را برای دفاع از تو داد و قطره خون خود را برای آزادی تو هدیه کرد.

اما اگر چک نژادها رفتند لازمه حفظ آرمان و خون آنها به دست ما است مائیم که اگر ادامه دهنده راهشان نباشیم در قیامت روسیاهیم.

دیده دوست نباید به کف دشمن دوخت ***بهر آزادی کشور سر و جان باید سوخت

شاد باد آنکه به جان خاک وطن را بخرید ***ننگ بر آنکه به زر خاک وطن را بفروخت

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

روحش شاد و راهش پررهرو و یادش گرامی.

منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده