شهید فروردین ماه;
شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۱
شهید نصرت الله احمدی درروستای کلر دیده به جهان گشود.باشروع جنگ عازم جبهه جنگ شد و پس از 40 روز در جبهه بستان به منزل و محل کاری خود بنیاد جنگ زدگان برگشته اما دگر بار عازم جبهه شد و در عملیات فتح المبین درتاریخ 1361/01/02 به شهادت رسید.
شهید دشت عباس 

 

 

شهید نصرت الله احمدی

 

نام پدر :ابوالفتح

تاریخ تولد :۱۳۳۹/۰۳/۲۹

تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۰۱/۰۲

محل تولد : گناوه

محل شهادت :دشت عباس

آرامگاه : گناوه

 

 

 

شرح زندگی :

 

شهید نصرت الله احمدی درروستای کلر از توابع بخش مرکزی شهرستان گناوه دیده به جهان گشود . پس از رسیدن به سن ۷ سالگی بعلت بی‌توجهی رژیم فاسد پهلوی به روستاها و عدم وجود مدرسه وی جهت تحصیل به منزل یکی از بستگان در شهر گناوه با تقبل مخارج راهی شد.ایشان بسیار خوش اخلاق و خوش رفتار بود و در کارهای منزل کمک زیادی به آنها می‌نمود و این قدر از کردار و رفتار ایشان راضی بودند که پس از نقل مکان خانواده به شهر گناوه خواستار ماندن او در همان منزل بودند .

 

قبل از رسیدن به سن تکلیف شرعی به مسائل روزه و نماز اهمیت فراوان می‌داد و به آداب و مسائل اسلامی بیش از همه اعضاء خانواده با سن کم آشنایی داشت. از اخلاق وی کلیه خویشان و دوستان و همسایگان راضی بوده و او را دوست می‌داشتند و به مشکلات همسایگان که به او مراجعه می‌کردند رسیدگی می کرد و فرمان می‌برد. زمانیکه در سراسر شهرستانها تظاهرات شروع شده بود وی ضمن درس خواندن در سنگر مدرسه با همسنگرانش فعالیت چشم گیری داشت تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و در شکل گرفتن نظام جمهوری اسلامی و برگزاری انتخابات عضو فعال بود. در این بین به محض ظهور و بروز خطوط باطله همچون کوه استوار به مقابله پرداخته و در مباحث و مجالس و مدارس پیرو خط امام روشنگری می‌ نمود .

 

پس از جنگ تحمیلی و تشکیل بنیاد جنگ زدگان به خدمت شبانه روزی مشغول شده و دیگر در منزل دیده نمی‌شد. گاهی پدر و مادر مایل به ملاقات با وی بودند و ایشان جز در حد تسکین آنها ، بیشتر وقت صرف نمی‌کرد با حوصله عجیب و رفتار متین خدمت به اجتماع می‌کرد و نتوانست خود را به این خدمت قانع کند و عازم جبهه شد .

پس از ۴۰ روز در جبهه بستان به منزل و محل کاری خود بنیاد جنگ زدگان برگشته اما دگر بار عازم جبهه شد و در عملیات فتح المبین از جان نثاران و سربازان صف شکن و افتخار آفرین کشور و خانواده خود گردیده و در نهایت در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۲ به آن معشوقی که شوق می‌ورزید یعنی به لقاء الله پیوست .

 

 

 

وصیت نامه

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

 

«قسم به عصر که انسان در زیانکاری و خسران است مگر کسانی که ایمان آورده‌اند (به الله) و عمل صالح و شایسته انجام دادند و توصیه به حق و توصیه به صبر و شکیبایی کردند »

 

سلام به پیشگاه رهبر انقلاب که چنین مبارزه‌ای را به ما آموخت و شرف عطوفت به ما عطا فرمود ، سلام بر حسین شهید سرور مجاهدین اسلام ، سلام بر پیروان خط امام و سلام به مادر گرامی خود می‌رسانم . مادر عزیزم که بعد از خدا و امام بت‌ شکن خمینی کبیر مهربانترین و عزیزترین موجود نزد من هستی و من به وجود تو افتخار می‌کنم که چنین فرزندی را تربیت کردی که افتخار اسلام باشد سلام به پدر گرامی و برادران عزیزم می‌رسانم .

 

مادر جان راهی که من انتخاب کردم و با حقیقت و درستی است از شما خواستارم که امام امت آن مجاهد کبیر و عصاره حسین ابن علی (ع) و رهبر انقلاب خمینی بزرگ را یاری نمایید و او را تنها نگذارید که یاری امام یاری قرآن و اسلام است و او از جدش امام زمان حضرت مهدی الهام می گیرد و سخنان آن برای هر مسلمی امید بخش می‌باشد .

مادر جان امام امت خمینی کبیر به من درس آموخت که پای خود را جای پای یاران حسین بن علی (ع) بگذارم. چه کشته شوم و چه سالم برگردم مادر برای تو افتخاری بس بزرگ است . مادر جان اگر من شهید شدم برایم گریه نکن زیرا این جانب نصرت الله احمدی پاسدار اسلام و قرآن می‌خواهم با دشمن خونخوار بجنگم و پرچم اسلام را بر تمام کشورهای جهان برپا نمایم .

 

باز هم حمد و ستایش خدا را که مرا از گل آفرید و از روح خود در من دمید و نسل آدم را از آبی پست که شیره جان است بیاراست و به وی راهی نشان داد و به او عقل و شعور و ادراکی داد تا خود انتخاب گر راه خود باشد و من به شکرانه این نعمتهای الهی خود را بنده ذلیل و ناتوان در مقابلش می‌دانم و بر خاک سجده زده و او را ستایش می‌کنم و اوست که جان می‌دهد و اگر بخواهد جان می‌گیرد.

امام عزیز من میدانم و برایم روشن است که تو نائب امام زمان (عج) و فرزند حسین بن علی (ع) هستی و معتقدم که تو اماما از خدا الهام می‌گیری و حال که ندای هل من ناصر ینصرنی سر داده‌ای برای اسلام ، من به ندای تو ای امام لبیک گفته و برای احیای اسلام این جان من چه ارزش می‌تواند داشته باشد .

 

و تو ای امام من را جزء اصحاب خودت قبول فرما و قیامت کبری شفیع من باش . در گذشته کنجکاو بوده‌ام و جاهل ، و تو ای امام به ما زندگی دوباره دادی و راه راست را نشانمان دادی و همچنین راه مقاومت و سعادت را . و من به خاطر یکی اصحاب از تو بودن می‌خواهم که دعایم کنی که این سعادت که همان شهادت است در این جبهه مقدم نصیبم گردد و بروم و به مبداء حرکتم ، آنجایی که ترازویی برپاست و عدالتی و نور الهی .

 

ای امام می‌دانم و بدان که تو یاور زیادی داری ای کاش که خداوند متعال صد بار ، هزار بار ، میلیارد بار به من جان می‌داد که جانم را فدای اسلام و قرآن محمد (ص) و تو می‌کردم ای خمینی کبیر ای رهبر رهایی دهنده مظلوم از زیر بار ظلم . و درود فراوان به ملت شهید پرور ایران و روحانیت مبارز و همشهریان عزیز و گرامیم خدایا با انقلاب اسلامی ما را جهانی بگردان .

 

با عرض پوزش باز هم مزاحم اوقات شریفتان می‌شوم اگر لیاقت آنرا پیدا کردم و ارزش آن را داشتم که ادامه دهنده راه شهیدان باشم و به سوی جایگاه همیشگی و مورد علاقه زندگیم به سوی خدای منان پرواز کنم در تشییع جنازه‌ام عکس پیر جماران آن اسطوره تقوا و معرفت رهبر کبیر انقلاب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و آنکه با ظلم ستم به مبارزه برخاست و آنرا ریشه کن کرد و تا قطع ریشه آخر به یاری خدا ادامه می‌دهد را بیاورید و شما ملت شهید پرور ایران و برادران و خواهران همشهریم او را در ادامه راهش یاری کنید اسلام را تنها نگذارید تا خداوند از شما راضی باشد و مرا بدون غسل و کفن دفن کنید چون سرور شهیدان و رهبرم حسین (ع) را بدون غسل و کفن و دفن کردند .

 

من پیرو ولایت فقیه‌ام و شما را به پیروی از آن دعوت می‌کنم و بر مزارم عکس رهبرم را نصب کنید تا او را همیشه یاور باشم و توصیه آخر به پدر و مادر مهربانم ـ اگر من شهید شدم و لیاقت نام شهید را یافتم و دیگر در بین شما نبودم ناراحت نباشید و مایه افتخار است برای من و شما و می‌دانم که ناراحت هستید ولی در بین برادران و خواهران گریه نکنید که من در مقابل دوستانم خجالت میکشم و از شما خواهش می‌کنم برای من لباس سیاه نپوشید که قلبم را سیاه می‌کند از تمام دوستان و خویشاوندان هم تقاضا دارم که برایم لباس سیاه به تن نکنند بلکه شادی کنند متشکرم از شما .

 

عروسی شهادت است سفیر گلوله عقد مرا خواهند خواند و با پوششی از خون سرخ و هلهله شادی و بارش نقل سرب در سنگر عروسی شهادت را به آغوش خواهم کشید و در همهمه تشییع کنندگان پیکرم اتومبیل تابوتم گلباران می‌شود . من این پیام را می‌رسانم که خونبهای من ، شهادت است .

 

از پدر و مادرم می‌خواهم که حلالم کنند پدر جان من حق فرزندی را ادا نکرده‌ام ترا به امام زمانم ببخش مادر جان شیرت را حلالم کن اگر حلالم نکنی گرفتار خواهم شد و سلام بر شما خواهران و برادران عزیزم . ترا به خدا قسمتان می‌دهم خمینی را تنها نگذارید ادامه دهنده راه شهیدان باشید اگر بدهکاری دارم بپردازید . از پولهای خودم مقداری از آنها را خرج مریضی خواهرم نمایید. از کتابهایم برادران عزیز استفاده کنند . و از اقوام و خویشاوندان حلال بودی می‌خواهم سلام همه را می‌رسانم . درود بر خمینی بزرگ ، سلام بر شهیدان ، مرگ بر آمریکا

اگر جسدم گیر آمد مرا در قطعه شهدای گناوه پهلوی دیگر همسنگرانم به خاک بسپارید . برای طول عمر امام دعا کنید .

 

 

 

خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار .

«انا الله و انا الیه راجعون»

«همه از اوئیم و بازگشت همه به سوی اوست »

 

والسلام برادر کوچک شما

نصرت الله احمدی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده