خاطرات
سه‌شنبه, ۰۹ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۴۵
ابراهیم به عنوان پاسدار وظیفه در چندین عملیات نظامی بر علیه ضد انقلاب شرکت نمود و سرانجام در تاریخ ۹ ̷ ۵ ̷۱۳۶۴ در درگیری با ضد انقلاب و در روستای میانه سروآباد، هدف اصابت گلوله قرار گرفت و خونین بال به دیدار معبودش شتافت...
نويد شاهد كردستان:

شهید معظم ابراهیم احمدی

مورخه یکم فروردین ماه سال یکهزارو سیصد و سی و نه در خانه ای محقر، اما منور به نورایمان احمد و تهمینه، در روستای برقرو کلاترزان سنندج، دیده به جهان گشود. پدر و مادرش، خانوادۀ خود را از درآمد اندک کشاورزی و باغداری اداره می کردند. روستاهای آن زمان فاقد هرگونه امکانات تحصیلی و آموزشی بودند و از طرف دیگر ضعف قوۀ مالی خانواده های روستایی مانع از تحصیل فرزندانشان در شهر می شد. به همین خاطر، ابراهیم از تحصیل علم و دانش و یادگیری سواد بهره ای نبرد. پس درکنار پدر و مادرش به یادگیری و انجام امورات سخت روستا مشغول شد.

بیست ساله بود که ارتش متجاوز عراق در شهریور ماه سال ۱۳۵۹ به خاک میهن اسلامی ما هجوم آورد و همزمان احزاب وگروهکهای ضد انقلاب نیز آتش جنگ داخلی در کردستان را بر افروخته و بیشتر دامن می زدند. وی داوطلبانه خود را معرفی نمود تا خدمت سربازی اش را به انجام برساند و به تعهد خود عمل نماید. در این دوره او متأهل و صاحب دو فرزند (پسر و دختر) بود.

ابراهیم به عنوان پاسدار وظیفه در چندین عملیات نظامی بر علیه ضد انقلاب شرکت نمود و سرانجام در تاریخ ۹ ̷ ۵ ̷۱۳۶۴ در درگیری با ضد انقلاب و در روستای میانه سروآباد، هدف اصابت گلوله قرار گرفت و خونین بال به دیدار معبودش شتافت. پیکر مطهر شهید ابراهیم احمدی در میان اندوه مردم مسلمان و همرزمانش تشییع و در گلزار شهدا بهشت محمدی سنندج به خاک سپرده شد.

خون من رنگین تر نیست

سال ۱۳۶۰ ازدواج کردیم. وقتی ابراهیم می خواست به خدمت برود همین دخترم پنج ماهه بود. بچه ها خیلی کوچک بودند. گفتم نرو. تو شهید شوی من و بچه ها چکار کنیم؟ چه کسی سرپرستمان می شود؟ گقت : اولا خون من رنگین تر از این همه جوان نیست. دوما کشور به من نیاز دارد. این از تجاوزات صدام  این هم از کومه له و دمکرات که خودت جنایات آنها را می بینی و در همین روستای خودمان چندین نفر را شهید کرده اند. این ها مخالف خدا و قرآن و رسول خدا (ص) هستند و آن ها را انکار می کنند. شش ماه اول خدمت را به صورت عضویت در بسیج گذرانده و بیست و سه ماه خدمت کرده بود. پس از چهار سال زندگی مشترک الحمدلله توصیه هایش را بجا آوردم و بچه ها را همانطور که گفته بود تربیت کردم.
از خاطرات خانم خدیجه ساعدی، همسر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده