شهید سید ابراهیم سیادت
دخترمون رو از همین حالا با خودت به نماز جمعه ببر. سّید مصطفی رو هم با داداشم بفرست. از داداش خواستم که هر وقت به جلسه ی دعا یا نماز می ره اون رو با خود

نوید شاهد استان سمنان

گفت:«دخترمون رو از همین حالا با خودت به نماز جمعه ببر. سّید مصطفی رو هم با داداشم بفرست. از داداش خواستم که هر وقت به جلسه ی دعا یا نماز می ره اون رو با خودش ببره. از همین حالا بچّه ها باید یاد بگیرن که صف های نماز رو مستحکم کنن».

گفتم:« چشم!».

رزمنده ها یکی یکی سوار می شدند. لحظه ها را در دلم می شمردم. می دانستم که تا چند لحظه ی دیگر او هم سوار می شود. مصطفی را بغل گرفت. صورتش را بوسید و گفت:«مرد خونه! مواظب مادر و آبجی ات باش».

بعد هم او را به زمین گذاشت و دخترم را بغل کرد. دستی به سر و رویش کشید و بوسید.

گفت:«دیگه باید سوار شم. مواظب خودت و بچّه ها باش! سفارش هام یادت نره . شب های جمعه با بچه ها به زیارت شهدا برین».

گفتم:«تو هم مراقب خودت باش. ان شاء الله که صحیح و سالم برگردی!».

پایش را روی رکاب گذاشت و بالا رفت و از پشت شیشه برای بچّه ها دست تکان می داد. خیره به او نگاه می کردم که اتوبوس راه افتاد.

شهید سید ابراهیم سیادت

برگرفته از خاطره همسر شهید

*********************

سيادت، سيدابراهيم: دوم مرداد 1335، در شهر سرخه از توابع شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش سيدحسين و مادرش‌هاجر نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. جوشكار بود. سال 1357 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و يك دختر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. دهم آذر 1366، در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به كتف، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد. برادرش سيدحيدر نيز به شهادت رسيده است.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده