نویسنده: یارمحمد عرب عامری
من پيرو كسي‌ام كه بچّه‌‌اش را روي دست به طرف دشمن گرفت تا دين بمونه!

در این اثر سعی شده خاطرات با استفاده از حداقل كلمات بيان شود تا خواننده با صرف كمترين وقت، به مفاهيم بيشتري دست پيدا كند.

اين نوشته‌ها، داستانك نيست، اما تلاش شده تا از عناصر داستاني تا حد امكان استفاده شود.

اين نوشتار تا حدي تصويرگر برخوردهاي طنزآلود برخي رزمندگان و رفتارهاي عبادي برخي ديگر است. در عين حال شهادت‌طلبي رزمندگاني را كه از آنها مطلبي آورده شده، به تصوير مي‌كشد.

در گذشته‌هاي نه چندان دور، مردم گرمسار به قصه‌هاي كوتاهي كه در شب‌نشيني زمستان، يا در هنگام خواب كودكانشان نقل مي‌كردند، اُستُنَك مي‌گفتند.

داستانکی از کتاب:

سوار اتوبوس مي‌شود.

همسر چندبار از كنار خيابان پسربچه‌ي چهارماهه را به رخش مي‌كشد!

هر‌بار پياده مي‌شود، بچه را مي‌بوسد و برمي‌گردد.

«اگه فكر كردي عشق به بچّه مانع رفتنم مي‌شه، اشتباه كردي! من پيرو كسي‌ام كه بچّه‌‌اش را روي دست به طرف دشمن گرفت تا دين بمونه!»[1]



1- برگرفته از خاطره‌ي همسر شهيد احمد اصغري (شاهرود).

مشخصات کتاب

قطع پالتویی

شمارگان: 1000 

ناشر: چاپ زمزم هدایت قم

سال نشر: 1387

نویسنده: یار محمد عرب عامری

تعداد 128 صفحه

قیمت: 1500 تومان

بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان با مشارکت ستاد کنگره سرداران و سه هزار شهید استان سمننان


منبع : کتاب استنک ها / زمزم هدایت قم/ بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده