دفتر خاطرات شهید علیرضا کوهستانی از سرداران استان گلستان
نام خانوادگى :كوهستانى
نام پدر :ابوذر
تاريخ‌تولد :1341/01/14
ش.ش :14
محل‌صدورشناسنامه :2گنبد
تاريخ شهادت :1365/10/22
نوع حادثه :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى
شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن
وصیت نامه شهیــــد :
بسمه تعالى ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم اجنه يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون وعدا عليه حقا فى التورات و النجيل و القرآن ومن اوفى بعد من الله فبشر و بعكم الذى بايعتم به و ذالك هو الفوز العظيم
حمد و سپاس خداى را كه خريدار جان و مال مومنى گشت و ثناى مخصوص مولائى است كه انسان را به سلاح شهادت مسلح كرد تا در سايه اين سلاح شعار هيهات من الذله زنده بماند
با درود بيكران بر آخرين پيامبر خدا حضرت محمد كه انسان را در جهل و بت پرستى و شرك غوطه مى خورد كه غل و زنجير هاى شرك تا كمر خم شده بود، نجات داده وتا قله مرتفع انسانيت هدايت كرد
و با سلام و درود بيكران به سرور شهيدان حسين بن على كه آموزگار بزرگ شهادت تاريخ سرخ شيعه از ازل تا ابد بوده است و خواهد بودو با درودبيكران بر امام زمان كه جهان در انتظار فرجش نشسته
و با سلام بر نائب عزيزش خمينى كبير كه مسلمين را از ذلت بر عزت رسانيد و جوانان را از ميدانهاى جهل و فساد تا قله بلند شهادت هدايت كرد
نمى دانم سخن از كجا آغاز كنم
از فريادهاى مظلومانه طفلان معصوم شهدا كه در غربت پدرميسوزند
يا از ناله هاى مادران فرزند از دست داده بگويم كه دركنار مزار عزيزشان اشك همچون دانه هاى مرواريد بر گونه هاى چين و چروك خورده شان فر مى افتد
از كجا سخن آغاز كنم ازرزمندگان عارف كه بر سجده ها مى گيريند يا از عاشقان مفقود الاثر كه استخوانهاى پيكرشان در بيابانها نداى غريبانه سرمى دهد و ما را به يارى مى طلبد
از كجا بگويم ازشهادت حسين يا از اسارت زينب ،چرا حسين را كشتند
اى مردم چرا برجسد اما حسين(ع) اسب تاختند ،چرا هنوز صداى مظلومانه حسين بعد از 1300 سال به گوش مى رسد و يارى مى طلبد
و چرا هنوز اما حسين غريب است آيا وقت آن نرسيده كه بيدارشويم و سلاح بدست بگيريم و با صداى رسا ءبه نداى حسين لبيك بگوئيم
حسين براى اسلام يارى خواست
اما م حسين وقتى يارى طلبيد گفت اى مردم به داددين واسلام برسيد
كه دين غريب است مگر اسلام هنوز غريب نيست مظلوميت امروز اسلام اگر آنروز حسين در زير سم ستوران جنازه اش خرد شدامروز پيكر اسلام در زير زنجيرهاى تانك اسرائيل هزاران زن حامله مسلمان را شكم مى درد
كدامين درد بزرگتر از است
كدامين از اين اندوه سنگين از اين است
پس اى مردم اى امت شهيد پرور امروز اسلام غريب است و اين درخت نيمه جان نياز به خون دارد و بايد به پاى آن خون بريزيم تا بارور شودو جان بگيرد واسلام زنده شود
مسئوليت ما ايرانيان بسيار سنگين است چرا كه خداوند بر ما منت گذاشت و انقلاب اسلامى را در ايران مابه تحقق و پيروزى رسانيد و من و شما اى مردم مسلمان اگر احساس مسئوليت كنيم اين بار سنگين مسئوليت كمر ما راخم كرده و بايداين بار را بر دوش كشيم
برادران با صبر و استقامت در راه خداو جهاداكبر واصغر بياد حسين عمل كنيم
و خواهران بايد با از دست دادن شوهر ، پسر و برادر همچون زينب صبر كنيد و اين لبيك گفتن واقعى به نداى امام حسين است
اى امت شريف بگسليد زنجيرهاى علايق دنيا راوبكشيد اين بار سنگين مسئوليت را تا به صاحب اصليش تحول نماييد
واى شهيدان گورارا باد بر شما كه بهشت جاودانه كه هستيد اين رنجيرها را و بر دوش كشيد اين بار سنگين مسئوليت را و سوختيد تا چراغ راه ما ،كه گمشدگان گشتيد
اى مردم حال كه قرار است ما يك روز بميريم و ما را در داخل قبر بگذارند و بر روى ما خاك سياه بريزند ،بگذاريد خود اين مرگ را انتخاب كنيم
بگذار شرافتمندانه در اين سنگر در خون خود غوطه بخوريم تا سربلند باشيم در قيامت نزد امام حسين (ع) و مسئوليت خود را ادا كرده باشيم تا در قيامت ما را زير سئوال نبرند كه چرا به يارى اسلام نيامديد و ما را داخل جهنم نسوزانند
راستى چه زيباست با روئى سرخ به ديدار لقاء يار رفتن
و چه زيباست زنجيرهاى اسارت را با اسلحه زيباى شهادت گسستن
پروردگارا براى ديدرا لقائت به كجا بنگرم ،به كوهها و يا درياها يا به مزار شهداء و يا به صحراى خون رنگ جبهه وجنازه هاى مفقودين
معبودا، خود دانى چگونه در فراغ لقاء تو مى سوزم و مى سازم
پروردگارا عنايت كن ودرب رحمت را برويم باز كن و مپسند كه اين بار تو را ديدار نكنم اى مولى من
مادر عزيزم مرا حلال كنيد من اصلا نتوانستم براى شمافرزند خوبى باشم اما ديگر چاره اى حز اين بنود كه بروم اين دنيا تمام شدنى است و آخرت جاويدان
پس اگر خدا بر من منت گذاشت و شهيد شدم صبر و استقامت كنيد
اگر جسدم بدستتان رسيد كه چه بهتر و اگر مفقود شدم هيچ نگران نباشيد و اگر گريه كنيد بر غربت امام حسين گريه كنيد
خواهرانم ببينيد كه مردم چگونه به خانواده هاى شهدا عزت و احترام مى كنند وبسوزيد در غم زينب كه بعد از شهادت امام حسين و يارانش زينب را اسير كردند وچه مطلوم بود زينب واين را بدانيد كه هيچ خواهر شهيدى به مظلوميت زينب نيامد و نخواهد آمد
فرزندانم ، همسرم اولا من خدا را شكر مى كنم كه به من همسرى عطا كرد كه از لحاظ بينش وآگاهى و معنويت الحمدالله در سطح بالايى قرار دارد و خود تما م غمها رابه جان خريده است كه با من ازدواج نموده است
اما همسرم و زهرا دخترم و هادى پسرم
اين دنيا كه تمام شدنى است بر شماها كه يتيم شده ايد و تنها شده ايد مى گذرد با تمام تلخيهايش و بر كسانى كه سرپرست دارند در خانواده برآنها هم ميگذرد
اما آخرت ،آخرت جاويدان است و تمام نميشود پس اگر مى خواهيد در آخرت باهم باشيم، صبر كنيد، صبر براى ايمان به منزله سر براى بدن است آيا بدن بدون سر ارزش دارد؟
هادى جان ،زهرا جان ببينيد مردم با شما چه مهربانى مى كنند اما مى دانى با يتيمان حسين چه كردند؟
زهرا جان به آنها سيلى زدند و به آنها بعداز شهادت اما م حسين تازيانه زدند خيمه هايشان را آتش زدند پس ناراحت نباش من هم در آخرت با شماملاقات مى كنم به شرط اينكه قدمهايتان را جاى پاى بابا بگذاريد
همچون فاطمه زينب و سكينه باش در حجاب در نماز در مسائل شرعيه
برادرانم ،ببينيد من كه در زير خروارها خاك سياه خفته ام اينجا مكانى است كه همه شما يك روز جايتان همين جاست عبرت بگيريد از من و نماز و روزه خمس زكات و .... بدهيد تا در اينجا راحت باشيد
برادرانم اينجا حساب پس دادن خيلى مشكل است واينجا انسان هيچ مونسى ندارد به جز اعمال و كردارش كه در دنيا انجام داده است پس از من عبرت بگيريد و بدانيد كه شما راهم يك روزى درزير همين خاك دفن مى كنند
خدايا مرا كمك كن تا عروس زيباى شهادت را در آغوش كشم
و به لقاء تو برسم
اى مولى من (آمين )
امام را فراموش نكنيد
سلام مرا به اما زمان برسانيد
مراسم دعاى كميل و توسل و ندبه را با شكوه برگزار نماييد و نماز جمعه را پر كنيد
التماس دعا
عکس های سردار شهید گرانقدر
دست نوشته های سردار شهید گرانقدر :
