شهیدان «سید جعفر و مصطفی سجادیان» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس هستند. مادر این شهید والامقام خاطراتی از خواب خود را روایت میکند: روزی که فرزندانم راهی جبهه شدند همان شب خواب دو کفتر خالخالی را دیدم؛ با دست آنها را نوازش کردم، ناگهان از دستان من پریدند و به آسمان پرواز کردند. صبح که بیدار شدم انگار به من وحی شده بود که فرزندانم شهید میشوند.
کد خبر: ۵۲۸۸۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۸
شهید «حسین استبرقی» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از فرزند شهیدش را روایت میکند: «حسین من در قید و بند و هیچ چیز نبود، از مال دنیا فقط یه ماشین داشت. حتی زمانی که از طرف ارتش به او خانه دادند؛ منزل خود را در اختیار دوستش که مستاجر بود قرار داد. حسین من دلِ بزرگی داشت.»
کد خبر: ۵۲۸۸۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۴
گفتگوی تصویری با مادر شهید «فرهاد ملکیان»؛
مادر شهید «فرهاد کیانیان» می گوید: آن زمان که پدر شهید در جبهه حضور داشت، میخواست به جبهه برود. من مخالف رفتنش بودم تا اینکه یکروز از خواب بیدار شد و گفت؛ دو نفر با روپوش سفید روی سرم ایستاده بودند دستم را گرفتند و از رودخانه مرا عبور دادند و گفتند؛ «اسلام پیروز است نگران نباش» گفت: هر طور شده می روم چه رضایت بدهی، چه ندهی.
کد خبر: ۵۲۸۷۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۷
شهید «علیرضا زارعین» متولد شهرستان تهران از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ پدر گرامی این شهید گرانقدر از قدرتی مافوق قدرتها در پیروزی انقلاب برایمان سخن میگوید. این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگوی زیبا دعوت میکند.
کد خبر: ۵۲۸۳۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۳
خاطرات شفاهی والدین؛
یک روز وقتی با پسرم با هم دردُدل می کردیم پسرم برایم گفت: مادرجان، اگر روزی من هم مانند پسر عمه و بقیه دوستانم به شهادت برسم و من را هم در تابوت برایتان آوردند، هیچوقت ناراحت نشوید و به من افتخار کنید چون به مسیر حقیقی خودم رسیده ام. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۲۸۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۰
خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید «دیدار کردستانی» گفت: روزی که خبر شهادت پسرم را شنیدم بیقراری کردم، ولی با یادآوری مصائب روز عاشورا، صبر را از حضرت زینب (س) درخواست کردم.
کد خبر: ۵۲۸۰۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۹
گفتگوی تصویری با پدر شهید «فرهاد شکریه زاده»؛
پدر شهید«فرهاد شکریه زاده»، گفت: یکی از همرزمان به همراه یکی از نیروهای نظامی خبر شهادت فرزندم را به ما دادند راهی بیمارستان ارتش شدم هشت نفر با هم شهید شده بودند وقتی پیکرش را دیدم سرفرزندم از تنش جدا شده بود از یک خال زیر یکی از چشمانش او را شناسایی کردم.
کد خبر: ۵۲۷۹۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۹
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
ضیاء اسدزاده مادر شهید «هدایت تیغی» میگوید: «وقتی میخواست به جبهه برود برایش جشن گرفتم و قربانی کردم تا بهسلامت برگردد، ولی نمیدانستم این آخرین دیدار من با پسرم است. هفت روز بعد از عید شهید شد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد میبینید.
کد خبر: ۵۲۷۸۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۷
خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید «محمد اسماعیل بگی» درباره نحوه شهادت فرزندش گفت: بدون اجازه من و با دستور امام به جبهه رفت و پس از ۱۵ روز پیکر غرق خونش بازگشت.
کد خبر: ۵۲۷۷۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۶
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران قرچک از برگزاری طرح «راویان نور» در این شهرستان خبر داد و گفت: «این طرح به منظور ضبط خاطرات شفاهی والدین معظم شهدا و جانبازان هفتاد درصد اجرا خواهد شد.»
کد خبر: ۵۲۷۷۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۵
زمانی که از پادگان برگشت همراهش یک اسلحه کمری بود که خودش را برای رفتن به میدان جنگ آماده کرده بود. برایش گفتم مادر جان این خطرناک است چرا همراه خود حمل میکنی؟ گفت: نگران نباشید من به میدان می روم و آرزوی شهادت دارم. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۲۷۵۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۴
شهید «ابوالفضل محمدیان» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از خواب خود را روایت میکند: «یک شب خواب ابوالفضل را در کنار یک حاج آقا نورانی دیدم. لحظهای گذشت و یک سنی از آسمان به زمین آمد. حاج آقایی که چهرهای نورانی داشت، به من گفت مادر از شیربرنج و فیرینی این سینی، هر کدام را دوست داری بخور. اینها همه صبر خدایی است. من شیربرنج را خوردم و این سینی به آسمان رفت.»
کد خبر: ۵۲۷۴۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۷
شهید «ایرج میرزا » از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطرهای از فرزندش روایت میکند: «ماه محرم بود؛ روبهرو منزل ما هیئت حسینی کردنشینان برپا شده بود. در آخر مراسم، زمانیکه اهالی هیئت از رفتگان خود یاد میکردند؛ بهجای نام پسرم محمود که در تصادف فوت کرده بود، از نام ایرج یاد کردند. همان شب خواب ایرج را که هنوز در جبهه بود را دیدم که میگفت: مادر جان من همیشه سر سفره شما هستم.»
کد خبر: ۵۲۷۴۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
خاطرات شفاهی؛
پدر شهید «تقی فرهادی» در خاطرات خود می گوید: ما همگی بصورت داوطلب بخاطر قرآن و اسلام و امام خمینی (ره) عازم جبهه شدیم. قبل از اعزام به پسرانم گفتم که شما نیایید بمانید و جای من را در خانه پر کنید. اما هیچکدام قبول نکردند و همگی عازم شدیم. در ادامه فیلمی از گفتگو با پدر این شهید را می بینید.
کد خبر: ۵۲۷۴۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
خاطرات شفاهی والدین شهدای زنجان(3)
مادر شهید «تیمور انصاری» در خاطراتی از فرزندش می گوید: طوری برای رفتن به جبهه با دوستانش علاقه نشان می داد که درس و مدرسه را رها کرد و رفت. در نهایت نیز نه نامه اش آمد نه خودش.
کد خبر: ۵۲۷۳۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۲
خاطرات شفاهی والدین شهدای زنجان(2)
مادر شهید امیر کریمی در خاطراتی از فرزند خود می گوید: هر چه لازم داشتیم فقط کافی بود به زبان بیاوریم آنوقت او همه تلاشش را می کرد تا آن را برایمان فراهم کند. او هیچ وقت حرفم را زمین نمی انداخت.
کد خبر: ۵۲۷۳۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «حسن کریم بیگی» از شهدای ارتش جمهوری اسلامی است که بهمن ماه 1381 در حین رفتن به سنگر کمین بر اثر برخورد با مین به جای مانده از جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر بزرگوار شهید می گوید: تکبر نداشت به هر چیزی قانع بود، متواضع و فروتنی وصف ناشدنی در بین اقوام و دوستان و بستگان به نیکی از وی یاد می شود کارهای فردی خود را شخصاً انجام می داد. روز عاشورا و شب شهادت حضرت فاطمه(س) هر سال خون اهداء می کرد. فیلم خاطرات والدین این شهید والامقام در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۲۷۱۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۹
قسمت سوم گفتگو با مادر شهید «محمدعلی مشهد»
سردار شهید «محمدعلی مشهد» متولد روستای امیرآباد از توابع شهرستان دامغان از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر از وساطت امام خمینی (ره) برای اعزام فرزندش به جبهه برایمان روایت میکند. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت سوم این گفتگوی زیبا دعوت میکند.
کد خبر: ۵۲۷۰۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۸
خاطرات شفاهی؛
مادر شهید «گلاب حبیبی آذر» در خاطرات خود می گوید: زمانی که با فرزندم تلفنی صحبت می کردم برایم گفت که مادر هفت روز دیگر خدمت سربازی ام تمام می شود، آماده هستی برای من عروسی بگیری؟ من هم گفتم بله عزیز دلم همه چیز مهیا است. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید را می بینید.
کد خبر: ۵۲۶۹۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید حمید یوسفی فرزند نادر سی ام فروردین سال ۱۳۴۷ در روستای ماژین شهرستان ایوان دیده به جهان گشود. وی که تحصیلات خود را تا سال دوم راهنمایی ادامه داده بود در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بنا براحساس وظیفه شرعی به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و به عنوان نیروی پیاده به فعالیتهای رزمی جهادی پرداخت این شهید گرانقدر سرانجام در پانزدهم دی ماه ۱۳۶۶ در منطقه زبیدات دهلران در حین دفاع تز وطن مورد اصابت ترکش دشمن قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای شهرستان ایوان قرار دارد. در ادامه فیلم این مصاحبه تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۲۶۸۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۶