خاطرات شهدا - صفحه 6

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات شهدا
برگی از خاطرات؛
«همه می‌گفتند محمد بعید است که مادربزرگت با سنی که دارد بتواند باسواد بشود ولی او با اصرار زیادی شروع به آموزش مادربزرگ کرد و در مدت کوتاهی خواندن و نوشتن را به ایشان یاد داد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «محمد انصاریان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۸۱۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۱

«رزمنده‌ عارف دلاور ورزشکار، حسن توکلی کنار من آمد و تیر بارش را به من داد و گفت با این سر عراقی‌ها را گرم کن تا من نماز بخوانم من شروع به تیراندازی کردم و با گوشه چشم مراقب احوال، خضوع و خشوع او بودم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات رزمندگان قزوین است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۸۰۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۸

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان غربی به مناسبت سالروز شهادت شهید «کاظم حجازي فر» زندگی‌نامه این شهید بزرگوار را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۸۷۹۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

آثار به جا مانده از شهدای خمینی‌شهر، پس از گردآوری و تدوین، در دسترس عموم قرار دادیم تا یاد و خاطره این عزیزان همواره زنده بماند و راهشان ادامه یابد.
کد خبر: ۵۸۷۹۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت پانزدهم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب جهت احيا و شب زنده‌داری به مسجد مقر رفتم دعای جوشن کبير خوانده شده و بعضی دعاهای ديگر و نماز شب، دعای ابوحمزه خوانده شد...» متن کامل خاطره پانزدهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۶

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت چهاردهم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «آری چه زيباست ما هم اگر سعادت داشته باشيم روزی پيروز شويم و در جنگ باشيم و شهيد شويم که ياران پيامبر چنين شدند...» متن کامل خاطره چهاردهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۵

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت سیزدهم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب پانزدهم تیرماه 1361 به مناسبت شب ولادت امام حسن(علیه اسلام) مراسم مدیحه سرايی و دعای توسل برگزار گرديد...» متن کامل خاطره سیزدهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۴

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت دوازدهم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «روز سیزدهم تیرماه 1361 پس از مراسم صبحگاه و دو که تا ساعت 8 طول کشيد، جمع شديم، يک گردان به خط اعزام شد و قرار شد ما ساعت 11 برای مانور همراه فرمانده عملياتی به بيرون برويم...» متن کامل خاطره دوازدهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۳

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت یازدهم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب آماده باش بود، بعضی بچه‌ها حتی با کوله پشتی خوابيده بودند، ولی من لباس و کفش پوشيدم و خوابيدم. ساعت 12 شب بود که ناگهان صدای تيراندازی و منور و رسام و برپا، برپا بيدارم کرد؛ خلاصه به زمين صبحگاه رفتيم نيم ساعتی برايمان حرف زدند، بعد برگشتيم و خوابيديم...» متن کامل خاطره یازدهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت دهم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبحگاه از خواب بلند شديم نماز،دعا خوانديم پس از آن بيکار بودم تا اين که ساعت 11:20 دقيقه راحت نشسته بوديم که ناگهان گفتند سوار شويد، برای برگشتن به مقر تيپ...» متن کامل خاطره دهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۱

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت نهم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب هشتم تیرماه 1361 ساعت 8 تا 10:30 سر پُست بودم، ساعت 9 شب از بالا تا پايين خط، شروع به الله اکبر گفتن کردند و همگام با الله اکبر تيراندازی کرديم...» متن کامل خاطره نهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۰

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت هشتم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «تا اين که يکی از رفقای آن‌ها گفت که در خط هستند و برادرم و نادر روی خمپاره هستند. پس از خوردن نهار با ديگر بچه‌ها راهی مقر شديم باز کنار امامزاده پیاده شدیم، و پس از آن سوار شديم...» متن کامل خاطره هشتم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۹

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت ششم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ديشب رمز يا علی بود. روز دوم تیرماه 1361 از صبح تا ظهر مشغول تعمير و ترميم سنگر بوديم، گونی‌های بزرگ، بزرگ را پر کرده و روی هم چيديم و از آن‌ها سنگری ساختيم و مسجدی درست کرديم و...» متن کامل خاطره ششم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۸

برگی از خاطرات؛
«علی، اعتقاد زیادی به مشاوره داشت و علی رغم اینکه به خاطر توانایی‌های مدیریتی، نظامی و اخلاقی‌اش، فرماندهی یکی از گردان‌ها به او سپرده شده بود؛ اما برای انجام کارها، از افراد مختلف مشورت می‌گرفت ...» ادامه این خاطره از شهید «علی میوه‌‏چین» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۲

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت پنجم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب چون اولين باری بود که با اين همه سر و صدا می‌خوابيديم، درست خواب نرفتم و هر لحظه يکی از بچه‌ها می‌آمد و بيدارم می‌کرد و همش خواب از جبهه و سنگر می‌ديدم و...» متن کامل خاطره پنجم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۷

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت چهارم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صدای انواع اسلحه‌ها و تيراندازها شنيده می‌شد. کاليبر 50 بيشتر از ديگر سلاح‌ها کار می‌کرد. پدافند هم برای ترساندن خلبانان دشمن گاهگاهی کار می‌کرد؛ منورهای دشمن و رسام‌ها پی در پی می‌آمدند...» متن کامل خاطره چهارم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۶

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت سوم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «اولين باری بود که قدم در سنگر می‌گذاشتم، بسيار خوشحال بودم؛ بچه‌ها خسته بودند و دراز کشيدند، ولی من شوقی عجيب داشتم و نتوانستم بخوابم...» متن کامل خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۵

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت دوم
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «من دنبال کسی می‌گشتم؛ برادرم را می‌گويم، در مقر نتوانسته بودم او را پيدا کنم، وقتی از مقر به طرف جاده کربلا(جبهه کوشک می‌آمديم) من او را در جايی که پيراهن سفيد به تن و چفيه قرمزی دور گردن داشت...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

خاطره خودنوشت شهید ماه مبارک رمضان؛ قسمت اول
شهيد «حمزه قربان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «31 خردادماه 1361 دوشنبه قرار شد به خط اعزام شويم، بچه‌ها اولين روزی بود که با تجهيزات به صبحگاه می‌آمدند...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳

سیری در کلام شهید مدافع حرم «قدرت‌الله عبدی»:
شهید «قدرت‌اللّه عبدیان» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌‌اش نوشته است: «خون جاری بر پیشانی شهید است که زنگار از آینه وجودمان پاک می‌کند تا اوج بندگی، سیر و سلوک در عالم معنویت را از فداکاری آنها درس بگیریم.»
کد خبر: ۵۸۷۷۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۲