قسمت دوم خاطرات شهید غلامحسین فرهنگی
برادر شهید «غلامحسین فرهنگی» نقل میکند: «صدای مسئول پستخانه به انتظار دو ماههام پایان داد: علی آقا! بیا اینجا نامه داری! نامه را که به دستم داد تا به خانه برسم یک نفس دویدم. توی حیاط خانهمان درِ پاکت نامه را باز کردم. چقدر متنش به نظرم آشنا بود. ...»