راهش را با فریاد «اللهاکبر» نشان داد
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید علی ادهم» هفتم شهریور ۱۳۴۷ در منزل آقای حسن ادهم در شهرستان گرمسار، چشم به جهان گشود. چون خانواده اصالتاً سرخهای بودند، بعد از مدتی به شهر خود بازگشتند. دورههای ابتدایی و راهنمایی را در سرخه گذراند. دوره دبیرستان را در هنرستان شهید عباسپور سمنان با موفقیت سپری کرد و در کنکور دانشگاه پذیرفته شد.
فریاد اللهاکبر
علاقه شدید او به مطالعه در زمینههای صنعت، هواپیمایی، فلسفه، دین، الکترونیک، فیزیک و زبان انگلیسی باعث شده بود که کتابهای زیادی در این زمینهها در کتابخانه شخصی خود داشته باشد. از زمانی که به سرخه برگشتند، در کلاسهای قرآن استاد شهید عباس فیض شرکت میکرد. قبولی در دانشگاه مانع حضورش در جبهه نشد. از شانزده سالگی در مناطق جنگی حضور پیدا کرده بود. اولویت اول زندگیاش حضور مستمر در جبهه بود.
شش بار از طریق جهاد به عنوان تراشکار و از طرف بسیج به عنوان بیسیمچی، تکتیرانداز، تیربارچی و کمک تیربارچی به جبهه اعزام شد. در عملیات کربلای پنج از ناحیه پهلو مجروح شد. این مجروحیت سبب شد که حدود بیست سانتیمتر از رودهاش را بردارند و سه ماه بستری باشد. هنوز بهبودی کامل حاصل نشده بود که به جبهه رفت.
همرزم علی نقل میکند: «تا صدای سوت خمپاره را شنیدیم، روی زمین خوابیدیم. کمی دورتر از ما به زمین خورد و منفجر شد. هر دوی ما با ترکش همان گلوله زخمی شدیم. من فریاد زدم: آخ! او فریاد زد: اللهاکبر! راهمان را با همین فریادهای کوتاه نشان دادیم.»
در تک بعثیها در جزیره مجنون بر اثر ترکش کاتیوشا شدیداً مجروح شد. وقتی همرزمانش خواستند او را به عقب منتقل کنند، اجازه نداد و از آنها خواست تا سایر مجروحین را تخلیه نمایند. هنوز در صحنه مانده بود که گلوله خمپارهای منفجر شد و نیمه نفس او را گرفت. بیست و نهم تیرماه ۱۳۶۶ در تک بعثیها در جزیره مجنون به شهادت رسید.
شرایط جزیره طوری بود که تا سه روز بعد نتوانستند پیکرش را به عقب منتقل کنند. محل شهادتش کانون آتش بازی بعثیها و انفجار انواع گلولهها شد. به همین دلیل پیکر شهید علاوه بر جراحات بسیار زیاد، در آتش دشمن بعثیها سوخت. پس از انتقال پیکر به شهرستان سرخه و تشییع، در گلزار شهدای این شهرستان به خاک سپرده شد.
انتهای متن/