پاسخ مقتدرانه سپاه به رژیم اشغالگر قدس را ستایش میکنم
امام خمینی(ره) با صدور پیامی ۲۹ فروردین را روز ارتش جمهوری اسلامی اعلام کردند. این روز، روز بزرگداشت حماسه آفرینیهای دلاور مردان نیروی زمینی ارتش است. به همین مناسبت نوید شاهد سمنان گفتگویی با جانباز ارتش «محمدعلی مرادیحقیقی» انجام داده است که تقدیم حضور علاقهمندان میشود.
مجروحیت شیمیایی
مرادیحقیقی گفت: در سال ۱۳۵۲ با درجه گروهبان دوم به استخدام ارتش درآمدم. مدت هفده سال در ارتش خدمت کردم و در دوران جنگ تحمیلی بیش از ۷ سال در جبههها حضور داشتم. در این مدت دو بار مجروح شدم. یک بار شیمیایی ریه و یک بار هم موج گرفتگی مغزی و کمر داشتم که این آسیبها هنوز در ناحیه ریه و کمرم به صورت حاد وجود دارد. پس از جنگ در آغاز سال ۶۹ به دلیل آسیبهای شدیدی که به بدنم وارد شده بود، با درجه استوار یکم من را بازنشسته اعلام کردند. الان هم بهخاطر شرایطم، خانوادهام از من نگهداری میکنند. همیشه آرزوی شهادت داشتم؛ با این حال خدا را شکرگزارم، خواست خداوند این بوده است که جانباز بشوم و بهخاطر دادهها و ندادههایش او را شکرگزارم و این را میدانم که این حکمت خداوند بوده است که من به عنوان جانباز باشم و ادامه حیات دهم.
منصور ستاری
این جانباز ارتش در ادامه اضافه کرد: پس از شروع جنگ تحمیلی، وارد جبهههای نبرد شدم. تخصص من رادار بود. پیش از اینکه تیمسار ستاری به عنوان فرمانده نیروی هوایی انتخاب بشود، ایشان همکار ما بود. در عملیات آزادسازی خرمشهر من مسئول سایت رادار هاگ و موشک بودم. از سایت رادار مادر به ما اطلاع دادن که چندین جنگنده بعثی به سمت خاک ما حرکت کردند. به محض اینکه نزدیک خاک ما شدند، من یکی از این جنگندهها را رهگیری و روی آن قفل کردم تا با موشک منهدمش کنم. درست در لحظه شلیک، سرگرد ستاری دست من را گرفت و گفت شلیک نکن و جنگنده دیگری را هدف قرار بده. هدف دیگر را با موشک منهدم کردم و بعد از پایان عملیات که موفقیت آمیز بود، از ایشان سوال کردم که چرا اجازه ندادید من شلیک کنم، گفت: «خلبان جنگنده متوجه شده بود روی آن قفل کردیم و اجکت کرد و از هواپیما خارج شد، اون جنگنده در نهایت دچار سقوط میشد و من نمیخواستم که شما موشکی را بهخاطر آن هَدر بدید.
گروه شهدا
مرادیحقیقی نحوه جانبازیاش را اینچنین بیان کرد: سال ۶۵ به عنوان ماموریت مرا به سومار فرستادند. وقتی به سومار اعزام شدیم، یک گروه ۱۴ نفره بودیم که به ما میگفتند: «گروه شهدا» همه از بچههای قدیمی ارتش بودیم به این دلیل اسم ما را گروه شهدا گذاشته بودند که بهخاطر آموزشهای سختی که دیده بودیم، تمام کارهای دشوار را در منطقه به عهده ما میگذاشتند. پس از اینکه به آنجا رسیدیم، متوجه شدم یک هواپیمای دشمن برای رصد به آنجا میآید و برمیگردد. من منطقه را که بررسی کردم، متوجه شدم که این سایت احتمالاً مورد تهاجم دشمن قرار خواهد گرفت. به فرمانده سایت گفتم که زودتر جابجاییها را انجام دهید که احتمالاً مورد حمله دشمن قرار میگیریم. منطقه طوری بود که جنگندههای دشمن وقتی که ظهر میشد از سمت آفتاب به سمت سایت حرکت میکردند که اصلا ضد هواییهای ما دید نداشتند. حدوداً دو روز بعد دشمن به آنجا حمله کرد. همرزمانمان را به سنگر که ده متر زیر زمین داشتیم فرستادیم و من و چهار نفر دیگر در سایت ماندیم. متوجه شدم دشمن از بمب شیمیایی نیز استفاده کرده است. تا رفتم ماسکم را بزنم و لباس شیمیایی بپوشم، متاسفانه شیمیایی شدم. برگشتم عقب یک مقدار که مداوا شدم، مجدداً به منطقه برگشتم زیرا نمیتوانستم جنگ را ترک کنم.
سوگند یاد کردم که یک وجب از خاکم را به دشمن ندهم
این جانباز ارتش درخصوص انگیزه خود برای حضور در جبههها گفت: من در دوران خدمتم، سوگند یاد کردم که یک وجب از خاک میهنم را به دشمن ندهم و سوگند یاد کردم که هیچگاه دروغ نگوییم و تا آخر پای این سوگند ایستادم و هیچگاه دروغ نگفتم و تا آخرین روز جنگ با وجود مجروحیت در جبههها باقی ماندم. الان نیز پس از سالها اگر کسی به من دروغ بگوید بسیار ناراحت میشوم.
پاسخ مقتدرانه سپاه را ستایش میکنم
مرادیحقیقی با اشاره به جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی اظهار داشت: حدوداً سه ماه پیش، نزد نماینده شهرستان سمنان در مجلس شورای اسلامی رفتم و از ایشان درخواست کردم که مانند زمان جنگ، سایتی را در لبنان احداث کنیم تا بتوانیم مقابل جنگندههای رژیم جنایتکار صهیونیستی که هر روز به غزه حمله میکنند و مردم مظلوم غزه را به شهادت میرسانند، ایستادگی کنیم. ایشان گفت: «چون الان نمیخواهیم مستقیم با اسرائیل وارد جنگ شویم، این کار امکانپذیر نیست.» رژیم غاصب صهیونیستی، گستاخی را به حد کمال رسانده است. واجب بود که جلوی این جنایتکاران بایستیم و من پاسخ مقتدرانه سپاه پاسداران به این رژیم اشغالگر را ستایش میکنم و ممنونیم از پاسداران عزیز که جواب این رژیم سفاک را دادند که اینطور مردم مظلوم غزه را سلاخی میکنند و هیچکس در دنیا صدایش بیرون نمیآید.
وقتی سازمان ملل در نیویورک است، نماینده کشورها جرات نمیکنند علیه آمریکا و اسرائیل صحبت کنند. چرا واقعاً کشورهای دنیا سکوت کردهاند و فقط مسلمانان شیعه هستند که مقابل این ظلم ایستادهاند. شورای امنیت یا سازمان ملل اگر حکمی بدهند که هر دولتی مختار است در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی بایستد، همین یک حکم کافیست تا دولتهای آزاده دنیا با اسرائیل مقابله کنند و کمتر از یک ماه این رژیم غاصب سرنگون میشود، اما خودشان دخالت نمیکنند و نمیگذارند هیچکس دیگر نیز دخالت کند و اگر هر دولتی جلوی این رژیم اشغالگر ایستادگی کند او را محکوم نیز میکنند. وقتی یک گروه شبه نظامی مثل حماس با سلاحهای اندک میآید جلوی اسرائیل میایستد و آنها را مستاصل میکند، این خود پیروزی بزرگی است. من شب و روز با خدا راز و نیاز میکنم و از او میخواهم که هرچه زودتر این رژیم اشغالگر را نابود کند و مطمئناً صبر خدا حدی دارد.
جوانان عزیز! با آگاهی از گذشته، آینده کشور را بسازید
این جانباز ارتش در پایان گفت: توصیه من به نسل جوان این است که علاوه بر اینکه قرآن را میخوانند تا از عبرتهای آن پند بیامورزند، تاریخ را بخوانند و بدانند قبل از جمهوری اسلامی چه دولتهایی بر ما حکومت میکردند و بدانند چه اتفاقاتی در این دوران جمهوری اسلامی و پیش از آن افتاده است. جوانان ما باید بدانند که آمریکاییها پیش از انقلاب چه بلایی بر سر کشور ما آوردند. کشورمان را به معنای واقعی چپاول میکردند. من در نیروی هوایی با آنها کار میکردم؛ اگر یک قطعه هواپیما خراب میشد، برای اینکه ما روش ساخت و تعمیر آن را یاد نگیریم، آن قطعه را در ایران تولید و تعمیر نمیکردند و از آمریکا وارد میکردند؛ قطعه یک دلاری را هزار دلار به ما میفروختند. من به عنوان یک انسان آزاده از تمام جوانان کشورم میخواهم که تاریخ را مطالعه کنند تا انشاءالله جوانان ما بتوانند با آگاهی از گذشته، آینده این کشور را بسازند تا دچار چپاول کشورهای غربی نشویم.
گفتگو از حمیدرضا گلهاشم