هر لحظه که میگذرد به دیدار با معشوقم نزدیکتر میشوم
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید اسدالله مومنی» بیست و نهم شهریور ۱۳۴۱ در شهرستان دامغان دیده به جهان گشود. پدرش غلامحسین و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. پنجم فروردین ۱۳۶۲ در مهاباد توسط نیروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. او را علی نیز مینامیدند. برادرانش علی و محمدرضا نیز به شهادت رسیدهاند.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
هر لحظه که میگذرد به دیدار با معشوقم نزدیکتر میشوم
«اللهم ما بنا من نعمه فمنک لا اله الا انت وحدک ...؛ خدایا! هر چه داریم از توست. جز تو خدایی نیست. اهل توحیدیم و اهل شکر. از گذشتههای خود شرمساریم.»
سلام و درود فراوان بر امام امت (ره) و شهدای عزیزمان. اینک که این وصیتنامه را مینویسم در دل شب و درون سنگر هستم، با دلی آکنده از عشق الهی؛ زیرا هر لحظه که میگذرد به دیدار با خدا و معشوقم نزدیکتر میشوم. من به خاطر این، جبهه کردستان را انتخاب کردم که اسلام در اینجا به تمام معنا مظلوم است. به خدا قسم هر وقت تنها میشوم بر مظلومیت اسلام در دل شب توی سنگر گریه میکنم. شما در این منطقه، بیایید بوی غربت اسلام به مشام میرسد. از روحانیت عزیز میخواهم مجدانه در این امر مهم اقدام نمایند.
دعا کنید با امامان (ع) و صالحین محشور شوم
مادرم از خدا میخواهم ایمانتان را کامل گرداند و مقام یقینمان را برترین یقین قرار دهد و از خداوند متعال خواستارم که هر عمل بد از من سر زده، اصلاح کند. کسانی که از من ناراحتی دیدند، مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهند تا بار گناهانم کمتر شود و دعا کنید خداوند انشاءالله گناهان مرا بیامرزد و با امامان (ع) و صالحین محشور شوم.
از یاد خدا غافل نباشید
از یاد خدا غافل نباشید و قرآن بخوانید. تا آنجا که برای خانوادهام مقدور است، نماز و روزه بگیرید. مقداری پول در بانک دارم به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی بدهید و یک تخته فرش دارم به یک عروس و داماد که وضع مادی آنها خوب نیست بدهید که حالا من به دامادی نرسیدم، ولی آنها بتوانند به این امر مهم اقدام نمایند.
انتهای متن/