مادر شهید سعید علیزاده گفت: «سعید ارادت خاصی به امام حسین و کربلا داشت، امروز روز ولادت آقا است؛ از امام حسین (ع) می‌خواهم: پسرم را مهمان سفره پربرکت خودش کند و دست‌گیر ما هم باشد.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، زهرا تیموری مادر شهید پاسدار مدافع حرم سعید علیزاده ضمن تبریک به مناسبت اعیاد شعبانیه در گفتگو با نوید شاهد گفت: سعید کودک شیرین‌زبان و تودل‌برویی بود. مهربان بود و حسابی خودش را در دل اهل خانه جا کرده بود، تلفن که زنگ می‌خورد به سمت تلفن می‌دوید؛ هر که می‌پرسید شما؟ می‌گفت: «من شهیدم»، سین را خوب تلفظ نمی‌کرد و به جای سین، شین می‌گفت، با لهجه شیرینش می‌گفت: «شهیدم، شهید»

مادر شهید علیزاده: از امام حسین (ع) می‌خواهم: پسرم را مهمان سفره پربرکت خودش کند/ دل من پشت سرش کاسه آبی شد و ریخت

پدر سعید در شکل‌گیری شخصیتش نقش زیادی داشت. پدرش معتقد بود نان حلال، آینده بچه‌ها را بیمه می‌کند. ایشان کارمند بانک بود و سعید سیزده ساله بود که پدر را از دست داد.

نمونه بارز یک جوان مومن انقلابی

این مادر شهید اضافه کرد: سعید اهل تقوا بود، از ریاکاری و منم‌منم به دور بود. ذکر لبش این بود که تمام اجر‌ها در گمنامی است، مهربان و خوش خنده بود. از او که یاد می‌کنیم، چهره خندان و لب پرخنده‌اش به یادمان می‌افتد، احترام بزرگتر را حفظ می‌کرد نمونه بارز یک جوان مومن انقلابی بود.

از امام حسین (ع) می‌خواهم پسرم را مهمان سفره پربرکت خودش کند

مادر شهید علیزاده خاطرنشان کرد: از هجده سالگی دانشگاه امام حسین قبول شد. چندین بار به سوریه اعزام شد، تا فرودگاه هم رفت، اما رفتنش لغو شد. بعد‌ها شنیدم به دوستانش گفته بود: «گره کارم، رضایت مادرم بوده است.» از کربلا که آمد، تلفنش زنگ خورد؛ چه گفتند و شنیدند نمی‌دانم، اما سعید گُل از گلش شکفت، خوشحال و خندان گفت: «مادر حاجت روا شدم، حضرت زینب مرا طلبید و دست و پای مرا غرق بوسه کرد و گفت: مادر راضی باش.» سعید ارادت خاصی به امام حسین و کربلا داشت، امروز روز ولادت آقا است؛ از امام حسین (ع) می‌خواهم: «پسرم را مهمان سفره پربرکت خودش کند و دست‌گیر ما هم باشد.»

ارادت خاص شهید به حضرت زهرا (س)

این مادر شهید از ارادت خاص فرزندش به حضرت زهرا این‌چنین گفت: سعید ارادت خاصی به اهل بیت (ع) داشت و ذکر لبش یا زهرا بود. در سن سیزده سالگی در روضه خانم فاطمه زهرا (س) از هوش می‌رود، جالب است بدانید سعید در عملیات نبل‌الزهرا، در حالی که سربند حضرت زهرا (س) را بر پیشانی داشته و با رمز یا زهرا به شهادت می‌رسد.

دل من پشت سرش کاسه آبی شد و ریخت

این مادر شهید مدافع حرم، اعزام فرزندش برای نبرد با دشمنان با این طور تشریح کرد: صبح زود مثل هر روز در هوای گرگ و میش آماده شد برای رفتن به محل کارش در سمنان. آینه و قرآن بالای سرش گرفتم و کاسه آبی پشت سرش ریختم؛ دل من پشت سرش کاسه آبی شد و ریخت. برایم دست تکان داد و رفت. چه می‌دانستم این دیدار آخر است. شهید نوید صفری هم‌رزم سعید بود، از لحظه‌لحظه حضور سعید در میدان جنگ برای‌مان گفته بود، حتی دفتر خاطرات سعید هم شهید نوید به دستمان رساند.

راه شهدا راه عاقبت بخیری است

مادر شهید علیزاده در پایان گفت: سعید در وصیت‌نامه‌اش به پرهیز از نفاق و ریا توصیه می‌کند و می‌نویسد: «هرکس دل به دنیا ببندد، اسیر نفس می‌شود.» از نسل جوان می‌خواهم رهرو راه شهدا باشند، وصیت‌نامه آن‌ها را بخوانند و به زندگی دنیوی آن‌ها دقت کنند، راه شهدا راه عاقبت بخیری است.

 

گفتگو از حمیدرضا گل‌هاشم

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده