من از جاماندگان قافله شهادتم
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ بیست و نهم فروردین ماه؛ روز ارتش جمهوری اسلامی و نیروی زمینی است. دلاورمردانی که در راستای حفظ امنیت این آب و خاک تمام تلاش خود را به کار بستهاند و شهدای زیادی تقدیم این انقلاب کردهاند. به همین مناسبت گفتگویی با سرهنگ آزاده جانباز محمد خالصی داشتهایم که شما را به مطالعه آن دعوت میکنیم.
نوید شاهد سمنان: لطفا خودتان را برای مخاطبین معرفی کنید.
خالصی: من سرهنگ آزاده جانباز محمد خالصی هستم. جانباز ۳۰ درصد که دو سال و دو ماه و بیست روز هم اسیر بودم و هفت سال و ۹ ماه و ده روز هم در جبهههای حق علیه باطل شرکت داشتم.
نوید شاهد سمنان: کودکیتان چطور گذشت و در چه سالی به استخدام ارتش درآمدید؟
خالصی: من تا سوم متوسطه در سمنان درس خواندم و چون پدرم فرهنگی بود و به تهران منتقل شد، من هم مجبور شدم به تهران بروم. در سال ۴۳ وارد ارتش شدم ولی با تلاش زیاد توانستم به صورت شبانه درس بخوانم و دیپلم بگیرم. سال ۵۱ وارد دانشگاه افسری شدم و سال ۵۴ فارغ التحصیل شدم. سپس به لشکر ۹۲ زرهی اهواز منتقل شدم و در تیپ سه، تا اواخر خدمتم آنجا بودم.
نوید شاهد سمنان: در زمان آغاز جنگ تحمیلی شما اهواز بودید؟
خالصی: جنگ عملاً ۳۱ شهریور آغاز شد. ما چند روز قبل در ۲۲ شهریور ۵۹ در مرز مستقر شده بودیم که بعد از چند روز جنگ شروع شد.
نوید شاهد سمنان: آقای خالصی شما در چه عملیاتهایی شرکت کردید؟ در کدام عملیات به درجه جانبازی نایل آمدید و در کدام عملیات به اسارت گرفته شدید؟
خالصی: من در عملیاتهای زیادی شرکت کردم. اولین و بزرگترین عملیاتی که من به عنوان فرمانده در آن شرکت کردم عملیات طریقالقدس بود که هشتم آذر شصت شروع شد. در این عملیات بستان را آزاد کردیم و ضربه بسیار سنگین به بعثیها وارد شد. در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس و رمضان هم شرکت کردم. در عملیات رمضان به شدت مجروح شدم. در این عملیات چند تن از دوستانم هم به شهادت رسیدند و من از قافله شهادت باز ماندم. در چهارم تیر ۶۷ در عملیاتی نابرابر که توسط عراق در کوشک انجام شد من به اسارت نیروهای عراقی درآمدم.
نوید شاهدسمنان: از دوستان شهیدتان خاطرهای دارید؟
خالصی: دوستان شهید زیادی دارم. شهید سیدحسین موسوی و شهید ایزدپناه که یک درجه از من بالاتر بود. ما با هم بالای تپهای نشسته بودیم و غروب آفتاب را تماشا میکردیم. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که من به پایین تپه آمدم اما این دو شهید بزرگوار در بالای تپه بودند، بعد از چند دقیقه صدای مهیبی آمد و درست همان جایی که من نشسته بودم، خمپارهای اصابت کرد و این دو بزرگوار به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و من از قافله شهادت جا ماندم.
نوید شاهد سمنان: آقای خالصی در زمان قرنطینه به چه کاری مشغول هستید؟
خالصی: بیشتر اوقات در خونه هستم و پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکنم و به خانه اقوام و حتی به خانه دخترم هم نمیروم. فقط برای کارهای ضروری از خانه بیرون میروم و هنگامی که در خانه هستم مشغول کارهای فرهنگی و به خصوص مطالعه هستم.
نوید شهد سمنان: در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
خالصی: از مسئولان تقاضا دارم به فکر کهنه سربازان که همه زندگیشان را در این راه فدا کردند باشند. جا دارد یادی کنیم از دوست عزیزم این کهنه سرباز دلاور، شهید ایرج رستمی که از یاران شهید چمران بود و با هم به شهادت رسیدند و تا به حال از ایشان آنطور که باید و شاید یاد نشده است.
گفتگو از حمیدرضا گلهاشم