هر جایی که احیای حق کنید، آنجا جبهه نبرد است
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید کیومرث نوروزیفر يكم مردادماه ۱۳۴۱ در شهرستان سمنان ديده به جهان گشود. پدرش صفر و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. سال ۱۳۶۴ ازدواج كرد و صاحب يک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و دوم بهمنماه ۱۳۶۴ با سمت جانشين فرمانده گردان در امالرصاص عراق بر اثر اصابت تركش به سر و پا، شهيد شد. مزار او در امامزاده يحيای زادگاهش قرار دارد. برادرش ايرج نيز به شهادت رسیده است. او را حسين نيز میناميدند.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
در هر جایی که احیای حق کنید، آنجا جبهه است
ای امت همیشه در صحنه و ای پدر و مادر گرامی و ای دوستان و برادران! به خدا سوگند، شرمم میآید که خودکار به دست گیرم و برای شما وصیت بنویسم. از آنجا که هر شهیدی یک سخنی از خود بر جا میگذارد، من که راه خود را آگاهانه و داوطلبانه پیدا کردم از شما میخواهم که چند دقیقهای وقت گرانقدر خود را صرف گوش دادن به این مطالب کنید.
امروز اسلام به من و شما احتیاج دارد. نه اینکه بگویم همه بیآیید به جبهه، بلکه میگویم ای برادری که صدای مرا میشنوی و بنابر دلایلی نمیتوانی به جبهه بیایی، تو در هر کجا که جلوی باطل را بگیری و احیای حق کنی، همانجا جبهه نبرد است.
آنقدر که به قدرت ایمان اعتقاد دارم برای اسلحهام ارزش قائل نیستم
پدرجان! مرا ببخش که از شما نافرمانی کردم و تو ای مادر عزیز و بهتر از جانم مرا ببخش. همانند کوه استقامت داشته باش و با صبر و پایداری خود، روح مرا شاد کن. من، راه ایرج را ادامه دادم؛ زیرا او از من همین را خواسته بود. میتوانید از دوستان صمیمیام بپرسید. از موقعی که او شهید شد من بسیار ناراحت بودم که چرا من لیاقت آن را نداشتم که به لقاءالله بپیوندم، ولی حال که الحمدالله خداوند ما، دو برادر را در کنار یکدیگر با یاران امام زمان (عج) محشور کرده، او را شکر میگویم.
مادرجان! به هیچ وجه ناراحت نباش؛ زیرا تو در آن دنیا در کنار حضرت فاطمه و زینب (س) خواهی بود. پدر و مادر گرامی و همسرم! خدای ناکرده بر شهادت من طوری گریه نکنید که دهان منافقین از گریه شما خندان شود. در پایان دستهای مرا گره کرده در قبر بگذارید تا همه بدانند که اسلحهام، هدف نبوده و آنقدر که به مشت گره کرده و قدرت ایمان اعتقاد دارم برای اسلحه ارزش قائل نیستم.
بنده فارغ التحصیل دانشگاه کربلا با مدرک شهادت هستم!
در ضمن این را هم بگویم ای مادر و پدر گرامی! میدانم که شما دوست داشتید که بنده ادامه تحصیل داده و به دانشگاه بروم. حال من در دانشگاه کربلا ثبت نام کردم که دروس آن شامل درسهای شهادت، رشادت و ایثار بود که من از همه این درسها با موفقیت گذشتم. این درسها جاودانی و ابدی است و حال فارغ التحصیل این دانشگاه با مدرک شهادت شدهام.
خدایا! چه مدرکی بالاتر از این مدرک که بر همه لوحهای آسمانی و ارضی نوشته میشود. و تو ای همسر گرامی! گرچه مدت زیادی از ازدواجمان نمیگذرد، ولی خوشحالم که در این مدت کم هم با کسی همچون تو بودهام و از این که نتوانستم همسر خوب و مفید برای شما باشم، ببخشید و مرا حلال کنید.
ملاک انتخاب ورزشکار
حال چند سخنی با ورزشکاران به ویژه ورزشکاران شهرمان:
از حب ریاست و نفس پرستی بپرهیزید و فقط الله را در نظر بگیرد؛ زیرا اوست که جان داد و اوست که جان میگیرد. از مربیان و سرپرستان متعهد و مسئول استفاده کنید و به سوابق افراد، کاری نداشته باشید. چشمان خود را باز کنید. ملاک و معیار انتخاب یک ورزشکار برای شما در تیمهای شهری و باشگاهی، ابتدا برتری در بعد اخلاقی و عقیدتی و آنگاه لیاقت ورزشی و تخصص باشد.
پیروز واقعی
مرگ فرا میرسد پس چه بهتر که حال تا دیر نشده، روش خود را عوض کرده و انسان بسازیم. حس ناسیونالیستی و گروه گرایی و تیم جویی را کنار بزنید و چشمانتان را باز کنید و اینقدر به فکر برد و باخت نباشید. آیا نمیخواهید فکرمان در ارزشهای اصیل ورزش قرار گیرد؟ برادران ورزشکار! آیا نمیخواهید پس از فرا رسیدن مرگتان، چیزی برای آن دنیا ذخیره کنید.
اگر روزی تیم شما با حفظ این دو بعد اخلاقی و عقیدتی، نسبت به تیم حریف بازنده گردید، این را بدانید که شما در آن روز یک پیروزمند واقعی معنوی و الهی و یک بازنده سرفراز ورزشی خواهید بود. برادران هم تیمی! مبادا خدای ناکرده بعد از شهادت من از این تشکیلات گریزان شوید. بر شما مسئولين عزیز تکلیف است که بچهها را هر چه مصممتر و متحدتر نگه داشته و همان راهی را که دنبال میکردید، ادامه دهید.
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان سمنان/ نشر زمزم-هدایت
فرماندهای که دخترش را ندید، اما به آرزویش رسید!