مسافری از دیار عاشقان
مجروحیت در ماه محرم
به گزارش نوید شاهدسمنان؛ با زمزمه احسن الخالقين فرشتگان، پا در زمین نهاد. چشمانش را که گشود، نه روز از مهر سیویک ورق میخورد.
سیدعلی دعای اجابت شدهاش را به آغوش کشید و سلاله پاکش را سیدحسین نامید.
کودکی شهید سیدحسین سیدمومنی در سبحان گذشت و تحصیلات ابتداییاش هم. دیری نپایید که روزگار سایه پدر را از او گرفت و سیدحسین کوچک، تحصیلاتش را رها و به تهران عزیمت کرد. تا سال ۵۵ به شیشهبری مشغول و پس از آن بر روی تاکسی کار میکرد.
دوران، دوران خفقان بود و فریادها در سکوت میماند. زمین مملو از حق و باطل بود. پس مومنی باید که با خورشید ایمان و یقین به سوی حق برود.
ماه عزای سیدالشهدا (ع) بود که سیدحسین مورد اصابت گلوله دژخیمان رژیم طاغوت قرار گرفت و از ناحیه پا مجروح شد.
نهال انقلاب که روییدن گرفت، چندی بعد به ذوب آهن رفت و در آنجا مشغول به کار شد.
وقتش که رسید، نیمه گمشدهاش را پیدا کرد و عاشقانههایش را در گوش نوعروسش زمزمه کرد. دیری نپایید که گلستان زندگیاش به گل وجود سه نور چشمیاش عطر آگین شد.
حالا زندگیاش بهترین راه شدهبود برای رسیدن تا خود خدا.
مسافری از دیار عشق
او که در مکتب بندگی پدر، درس جوانمردی، عشق و مردمداری را از همان آغاز فرا گرفتهبود، پس از جنگ با آرامش راهی میدان شد.
با مدد مولای عاشقان صدو چهل و پنج روز در جبههها ماند و در رکاب مولایش رزمید.
از آن پس مسافری شدهبود که سالها در گیرودار جاماندگی جسم و واماندگی دلش، مویههایش را با یاران رشیدش میگفت.
سر انجام این درد آزموده مکتب عشق و ایثار در بیست و دوم بهمن ماه ۱۳۶۰ در تنگه چزابه با سمت مسئول توپ ضدهوايی در حالی که راننده توپ ۱۰۶ بود با اصابت خمپاره، سر و جان را به راه دوست تقدیم کرد و تا «ارجعی الی ربک» چون شاپرکی رقصکنان به پرواز درآمد.
جسم پاکش در قریه هفتتنان آرام گرفت.
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی