در قیامت باید کمر خم شده از زحمتم و پینه دستم را جواب دهید!
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید زينالعابدين علی پنجم
فروردين ۱۳۲۵ در شهرستان گرمسار به دنيا آمد. پدرش علياكبر (فوت ۱۳۵۴) و مادرش
نرگس نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. ازدواج كرد و صاحب
سه پسر و يك دختر شد. ستوان دوم ارتش بود. سي و يكم تير ۱۳۶۳ با سمت فرمانده
مهندسي رزمي در پادگان دغاغله اهواز بر اثر ضربهمغزي هنگام انجام عمليات مهندسي
به شهادت رسيد. پيكر وي را در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپردند.
فرازهایی از وصیتنامه شهید
هرگونه سختی را با جان و دل میپذیرم
به نام پروردگار که آخرین امیدم است. با سلام به رهبر خردمند و شجاع. هرچند در کربلا نبودم تا حسین را یاری کنم، اما خدا را سپاس میگویم که نعمت رزمنده بودن را نصیبم کرد تا بتوانم در راه هدف حسين (ع) و فرج مهدی موعود (عج) و عشق به رهبرم هرگونه سختی را با جان و دل بپذيرم.
ای منافقها و دنیا پرستان! این را بدانید هر چند وجودم در مقابل شهدای صدر اسلام، شهدای محراب و هفتاد و دو تن، شهدای حزب جمهوری اسلامی؛ رجایی و باهنر عزیز، ارزشی ندارد، اما این را بدانید اگر خداوند شهادت را نصیبم کرد، کمر خم شده از زحمتم و پینه دستم را در قیامت باید جواب دهید! شما در استراحت بودید و من و امثال من در گرمای پنجاه درجه خوزستان به اندازه بیست نفر کار میکردیم.
به خدا سوگند! هرگاه جسمم از کار وا میماند، باز ملاقات با قلبم میکردم و میگفتم: «این بدن نباید خسته شود، چرا که رهبر در انتظار یاری دادن من است.»
شعار بس است
شعار بس است؛ عمل باید کرد، نه عمل یک بعدی بلکه در تمام ابعاد. در دقیقه دقیقههای این سفر کوتاه باید به یاد خدا باشیم و با ترس و وحشت از گناهانمان سعی کنیم تا همه ناخالصیها را دور بریزیم و مانند اصحاب حسین (ع) در این دانشگاه الهی قبولی خود را به دست آوریم.
اگر شهید شدم، همه عزیزان و رزمندگان اسلام را به خدا میسپارم و از آنها میخواهم که اول امام را دعا کنند و بعد پیرو واقعی راه شهدا باشند، مخصوصاً برادران عزیزم و از مادر، خواهرانم، همسرم و کسانی که صمیمانه برای شهدا اشک میریزند میخواهم مانند زینب (س) در مقابل دشمن و منافقین با آگاهی کامل دفاع کنند.
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان گرمسار/ نشر زمزم هدایت
خاطراتی از شهید زینالعابدین علی: