نگاهی به زندگی نوجوان 16 ساله، شهید"محمدعلی جلال"
نوجوانی اش مصادف شد با پیروزی انقلاب
به گزارش نوید شاهد سمنان، سال 1345 چهارمین فرزند حسن جلال در سرخه به دنیا آمد. محمد علی جلال دوره ابتدایی را در مدرسه نظامی قدیم سرخه گذراند. پس از دوره ابتدایی در مدرسه راهنمایی آیت الله فیض سرخه ادامه تحصیل داد. از همان دوره راهنمایی، فعالیت های انقلابی مانند شرکت در تظاهرات و پخش اعلامیه را با جدیت دنبال می کرد. روزی که امام (ره) را در تلویزیون دید، شیفتگی اش برای ادامه راه بیشتر شد.
محمد آقاصفی همرزم شهید به نقل از خود شهید می گوید: خبر رسیده بود که چند تا از بچه های محل رو گرفته اند. بابام کشیک نشسته بود. از در که وارد شدم با صدای آهسته شروع کرد:« می دونی ساعت چنده؟ تا این وقت شب بیرون چه می کردی؟»
ترسیده بودم. یک لیوان آب برای بابا بردم.
- بابا! چرا جوش میاری؟ من ودوستام باید بریم این شب نامه ها و اطلاعیه ها رو بچسبانیم. هرچی بیشتر این کار رو بکنیم امام زود تر میاد و رهبرمون می شه، بعد هم انقلاب پیروز می شه.
- آخه تو درس و مشق نداری؟ پسر چهارده ساله رو چه به این حرفا؟
- درس و مشق را می شه همیشه خوند، اما انقلاب هرچی دیرتر پیروز بشه به ضرر ماست.
و بابام مثل همیشه آرام و مهربان شد.
بی خداحافظی رفت!
از آنجا که وابستگی زیادی به مسجد و نمازهای جماعت داشت، در قسمت نیرو های بسیجی ثبت نام کرد. در هجدهم بهمن 61 به عنوان بسیجی به جبهه جنوب اعزام شد.
خواهر شهید از خاطرات محمدعلی می گوید: ریسه های عروسی ام را جلوی در بستند.
- لباسهات رو آماده کردی؟
- لباس نو که نمی خواد. پایگاه بهمون لباس می ده.
- جا خوردم.
- پایگاه؟
- آره شب پنجشنبه قبل اعزام بهمون لباس می دن.
- یعنی تو برای عروسی من نمی مونی؟
- کمی فکر کرد:«من طاقت ناراحتی مامان رو ندارم اما...»
رفت. نامه اش که به دستم رسید، نوشته بود:«آبجی مبارکت باشه! ببخشید که یادم رفت از شما خداحافظی کنم!».
روح پاکش بیست و هفت روز پس از اعزام، چهاردهم اسفند 61 این دنیا را تاب نیاورد و بر اثر انفجار انبار نارنجک به شهادت رسید. پیکر پاکش را در سرخه به خاک سپردند.
روحش شاد و یادش گرامی باد