بیشتر فکر می کرد و کمتر حرف می زد
به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید محمود کارخائی در سال ۱۳۳۹ در یکی از آبادیهای گرمسار به نام رستم آباد متولد شد محمود تا سن ۷ سالگی دوران کودکی خود را گذارند سپس پا به مدرسه گذاشت ودوره ابتدایی خود را شروع کرد، اما بعد از دوره ابتدایی محمود درس خواندن را کنار گذاشت، چون او علاقهای به درس خواندن نداشت و تا کلاس ششم دبستان بیشتر درس نخواند.
محمود در سن نوجوانی بچه مظلوم وبی آزاری بود مهربان بود و به مردم خوبی میکرد. در نوجوانی تصمیم گرفت که سرکار برود وبرای خود حرفهای یاد بگیرد به تهران آمد ودر نزد یکی از آشنایان خود به کار نجاری مشغول شد. مدت چند سالی کار نجاری میکرد. کار نجاری را حسابی یاد گرفته بود خیلی علاقه داشت. چند سالی گذشت که انقلاب عظیم اسلامی کم کم در حال پا گذفتن بود مردم شهرها تظاهراتهایی علیه حکومت منفور شاهنشاهی به راه میانداختن.
شهید محمود کارخائی در آن موقع تصمیم گرفت که به آبادی خودشان رستم آباد برگردد مثل اینکه محمود کارکردن در روستا را بیشتر ترجیح میداد و هم چنین کمک کردن در کار کشاورزی به پدرش. در همان سالهای اولیه که هنوز انقلاب پیروز نشده بود محمود به روستای خود بازگشت وشروع به کار کشاورزی کرد کم کم تظاهرات بیشتر میشد.
ایشان در بیشتر تظاهرات چه در شهر وچه در روستای خودشان انجام میشد شرکت میکرد ایشان به انقلاب خیلی علاقه داشت وامام را خیلی دوست داشت
مدتی نگذشت که انقلاب پیروز شد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، زمینهای کشاورزی را بین کشاورزان تقسیم کردند محمود با روح تازهتر شروع به کار کردن چند سالی کشاورزی کرد ودر کار کشاورزی همیشه موفق بود وجز بهترین کشاورزان جوان بود.
نزدیک دوسال از انقلاب گذشته بود تا این که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد چند ماهای از جنگ نگذشته بود که که محمود آماده برای خدمت سربازی خود شد شهید محمود بعد از چند ماه دورهآاموزشی در پادگان ۲۱ حمزه در تهران دوره آموزشی خود را پشت سر گذاشت.
بعد از دوره آموزشی به جبهههای جنوب (دزفول) رفت چند ماهی در آن جبههها علیه لشکر بعثی کافر در جنگ بود و بعد از مدتی به جبهههای (کرخه) رفت. محمود در این مدتی که در جبههها بود هر ماه به مرخصی میآمد و پدر و مادرش را سری میزد و به آنها میگفت پیروزی با ماست او میگفت عراقیها خیلی ترسو هستند، اما لشکر ما اسلام رادارد عراقیها روحیه ندارند ما پیروز میشویم شهید محمد مدت ۱۵ ماه خدمت در نظام جمهوری اسلامی را گذراند در این مدت ۱۵ ماه، ۱۳ ماهش را در جبهههای نبرد حق علیه باطل در دزفول وکرخه مشغول جنگ با لشکر کفر صدامی بود.
از قول سربازانی که جهت تسلیت بر مزار شهید کارخانی آمده بودند درباره محمود چنین میگفتند: محمود سربازی شایسته، جانباز، مظلوم و مهربان بود آنها میگفتند که محمود بیشتر فکر میکرد وکمتر حرف میزد.
شهید محمود هر ماه که برای مرخصی به خانه میآمد اول صحبت از جبهه میکرد وصحبت از جنگ. به مادرش میگفت تو نباید نگران من باشی من سرباز هستم که در راه خدا واسلام ورهبر عزیزم خدمت میکنم آرزوی من این است که بجنگم وشهید شوم.
آخرین باری که محمود به مرخصی آمد تقریبا در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۲۷ بود که به خانه تمام دوستان و آشنایان رفت واحوال پرسی کرد وهر کس از دوستان و آشنایان را میدید میخندید ومی گفت این بار حمله سختی رادر پیش داریم حتما من شهید میشوم مدت ۷ تا ۸ روز محمود مرخصی خود رادر رستم آباد گذراند. روز آخر با تمام بچههای ده و آشنایان خداحافظی کرد، اما محمود غمگین بود و اشک میریخت محمود به طرف مادرش آمد و مادرش را بوسید مادرش به او گفت پسرم خود داری کن و مواظب خودتت باش، ولی محمود با سراسر خنده و شادی که همیشه در او بود خندید و به مادرش گفت دوستم شهید شود، ولی من شهید نشوم.
محمود ساک خود را برداشت و با همه خداحافظی کرد وبطرف تهران حرکت کرد محمود چند روزی در تهران بود وبه خانههای فامیل وآشنایان میرفت گویا محمود در این مدت ۱۰ روز مرخصی که داشت تمام فامیلها ودوستان وآشنایان را از بزرگ تا کوچک دیده بود وبا آنها برای آخرین بار دیدار کرده بود.
آخرین روز مرخصی شهید محمود بود که عصر همان روز میخواست به طرف جبهه حرکت کند درست ۱ یک روز مانده بود که عملیات آغاز شود و برای آزاد ساختن خرمشهر لشکر اسلام دست به عملیات بزند. ساعت ۵/۳۰ بعد از ظهر بود محمود در خانه برادر بزرگترش در تهران بود وخود را آماده میکرد برای رفتن به جبهه. آری محمود از درخانه بیرون آمد و از زیر قرآن ردشد و برادرش را بوسید و هم چنین بچههای برادرش. پشت سر محمود ظرف آبی را که در دست داشتند ریختند ومحمود برگشت با خنده گفت: پشت سر من آب میریزید من همین فردا بر میگردم.
محمود این سرباز فداکار اسلام به جبهه رفت و دو روز بعد در تاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۰ در عملیات آزاد ساختن جاده اهواز - خرمشهر به درج رفیع شهادت نائل آمد.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان