زندگی نامه طلبه شهید احمد صفاری
شهید احمد صفاری در یکم اردیبهشت سال 1344 در یک خانواده مذهبی ودر شهر بسطام چشم بجهان گشود وزندگی آرام خود را آغازکرد و او از کودکی کنجکاو بود و همیشه برای هر پرسشی جوابی رامی خواست. نماز را دوست داشت همیشه بصورت جماعت بخواند و همیشه در جلسه های قرآن شرکت می کرد و سخت عاشق الله و همیشه در فکر امام زمان(عج) بود و می خواست که راه را ببیند اینطورکه همسنگرانش تعریف می کنند او در لحظه های آخر عمر امام زمانش را ملاقات می کند.
دوران ابتدائی را می گذراند که انقلاب داشت به پیروزی نهائی می رسید و او درتمام تظاهرات ضد رژیم شرکت می کرد تا بالاخره به رهبری امام انقلاب پیروز شد و وقتی به کلاس اول راهنمائی رفت چندماهی درس خواند وسپس درس طلبگی را شروع کرد و درس طلبگی را هم یک مقدار نزد یکی از روحانیون شاهرود می خواند و بقیه آن را در مکتب امام جعفر صادق در بسطام.
در طی همین دوران بود که جنگ تحمیلی شروع شد و در بسطام هم بسیج تشکیل شد و اوخیلی سریع در بسیج عضو شد و می خواست که به جبهه اعزام شود ولی بعلت اینکه سن اوکم بود نمی توانست به جبهه برود و او خیلی ناراحت بود حتی دراین مورد او نذر کرد برای رفتن به جبهه. بعد ازگذشت چند ماهی که سن او قانونی شد او و دیگر دوستانش به پادگان امام حسن برای دیدن دوره نظامی رفتند وآنها در آنجا حدود یک ماه بودند تا اینکه اعزام شدند به کردستان و او نبرد را با مزدوران داخلی وخدا نشناس شروع کرد.
بعد از چهارماه به بسطام بازگشت ولی دیگر تاب ماندن نداشت در بسطام با اینکه دروس طلبگی را دوباره شروع کرده بود همیشه فکر می کرد گمشده ای دارد تا اینکه دوباره ثبت نام کرد برای حضور در جبهه. این بار که او به جبهه جنوب اعزام شد موقع رفتن خیلی خوشحال بود که نبرد با مزدوران صدامی را آغاز می کند. حدود 2ماه در جبهه جنوب بود که بالاخره در عملیات محرم با رمز یازینب در تاریخ 1361/8/11 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
دعای همیشگی او این بود خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی رانگه دار.
منبع:بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان