بازداشت به خاطر خواندن نماز !
نمازش را که بست، صدای رییس هم تمام محوطه را پر کرد: «سرباز! فیض کجاست، بگو بیاید اتاقم!».
چند دقیقه بعد، از پشت میزش بلند شد. دستهایش را روی میز گذاشت و گفت: «چرا این کار رو کردی؟ پارچه رو میگم».
هردو با نگاه، با هم حرف میزدند: «لنگ حمام روی عکس شخص اول مملکت، تو میدونی اهانت به اعلیحضرت جرمه و بازداشتی داره؟».
با قاطعیت روبهروی رئیس پاسگاه ایستاد: «خب میخواستم نماز بخونم شما میگین اهانته؟ خب باشه!».
فریادش در پاسگاه پیچید و دستور بازداشت عباسعلی را داد. روز بعد او در میان صلوات مردم آزاد شد. مردم جلوی پاسگاه منتظر او نشسته بودند.
شهید عباسعلی فیض
برگرفته از خاطره مادر شهید
***************************
فيض، عباسعلي: دوم خرداد 1333، در شهر سرخه از توابع شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش ابوالقاسم، فروشنده بود و مادرش بيگم نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. جوشكار بود. سال 1356 ازدواج كرد و صاحب يك پسر و سه دختر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و دوم اسفند 1363، با سمت فرمانده گردان در شرق رود دجله عراق به شهادت رسيد. پيكر وی مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد. برادرش محمدتقي نيز به شهادت رسيده است.