حس میهن دوستی در وصیت نامه شهید سهراب اقیان
سهراب اقيان[1]
بسم الله الرحمن الرحيم
بسم رب الشهداء و الصديقين
با سلام و درود فراوان بر منجي عالم بشريّت و نايب برحقش امام خميني
هدف رفتن من به جبهه دلايل مختلفي دارد. اول آنكه بهخاطر عشق و علاقهاي كه به رهبر عزيزم و خاك وطنم داشتم. دوم آنكه ادامهدهندة راه شهيدان از جمله شهيد بختياري و كسائينژاد باشم و من بيشترين از عمرم را در جبههها گذراندم تا نگذارم كه ايران اسلامي به دست كافران و نامسلمانها بيفتد. حالا از جوانان تقاضا دارم كه صحنههاي جنگ را هيچوقت خالي نگذارند و خود را در اين امر الهي مسئول بدانند. پدر و مادر عزيزم، حال كه آخرين لحظههاي زندگيام را ميگذرانم، ميخواهم بگويم كه اگر فرزند خوبي براي شما نبودم و نتوانستم آنچنان كه حق شما بود زحمات شما را جبران كنم و لياقت آن را نداشتم، بايد فرزند حقير خود را با بزرگواري خودتان ببخشيد و حال از شما خواهر و برادرم ميخواهم كه هيچوقت، چه در صحنة جنگ چه در پشت جبهه، صحنههاي جنگ را خالي نگذاريد و همچنين از شما ميخواهم حجاب خود را حفظ كنيد و از پدر و مادرم خوب مراقبت كنيد و نگذاريد كه آنها از دوري من رنج ببرند و تا آخرين لحظه همدم روز و پرستار شبهايشان باشيد و از همة همسن و سالهاي خودم ميخواهم كه از مرز خود خارج نشوند و به ناموس و شرف ديگران خيانت نكنند تا به ناموس و شرفشان خيانت نشود.
به اميد اينكه اين جنگ هر چه سريعتر پايان يابد و انقلاب اسلامي ايران به پيروزي نهايي خود دست يابد. انشاءالله.
[1]- در بالاي وصيت نوشته شده است: «تاريخ اعزامي به جبهه 8/12/1359» كه ماه و سال آن خوانا نيست و به نظر ميآيد كه ماه 12 و سال 1359 باشد.