شهید حسن عربی
با آزاد سازی خرمشهر جنگ تمام شده است و همین پندار شادی مردم را مضاعف کرده بود. مادر اما بی قرار بود. نه پای تلویزیون بند می شد و نه توی کوچه و خیابان. چند بار من را فرستاد سپاه. می گفت:«بپرس ببین رزمنده ها کی برمی گردن!»

نوید شاهد سمنان

موتور و ماشین ها بوق زنان با چراغ روشن می رفتند. فریاد شادی مردم کوچه و خیابان را پر کرده بود.

مغازه دارها با شیرینی و شکلات از مردم پذیرایی می کردند. بعد از ظهر روز سوم خرداد سال شصت و یک بود که رادیو پس از مارش حمله اعلان کرده بود«خونین شهر، شهر خون آزاد شد». شاید خیلی ها فکر می کردند که با آزاد سازی خرمشهر جنگ تمام شده است و همین پندار شادی مردم را مضاعف کرده بود. مادر اما بی قرار بود. نه پای تلویزیون بند می شد و نه توی کوچه و خیابان. چند بار من را فرستاد سپاه. می گفت:«بپرس ببین رزمنده ها کی برمی گردن!».

چهره ی گرفته مادر جشن را از یادم می برد. بی تابی مادر به جا بود. برای رزمنده ما برگشتی توی کار نبود. خیلی نکشید که پیکرش را برایمان آوردند.

شهید حسن عربی

برگرفته از خاطره حسین علی (برادر شهید)

*********************************
عربي، حسن: بيست و چهارم شهريور 1344، در شهر سرخه از توابع شهرستان سمنان چشم به جهان گشود. پدرش ابراهيم، كشاورز بود و مادرش طاهره نام داشت. دانش‏آموز اول متوسطه بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. نوزدهم ارديبهشت 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله به پيشاني، شهيد شد. پيكرش را در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپردند. 

منبع:بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده